گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 36
کلید فهم سیاست آمریکا








موضع آمریکا در برابر رژیم صهیونیستی از پشتوانه?هاي مذهبی... تا منافع سیاسی محمدالسماك مترجم: ابوذر یاسري اشاره: مقاله
مستقر در بیروت » واحد مطالعات و تحقیقات مؤسسه القدس « حاضر ترجمه چهارمین بخش از سلسله مباحث قدس است که از سوي
منتشر می?شود. اهمیت خاص این مجموعه در نوع حقایق و اطلاعاتی است که راجع به موضع آمریکا در برابر رژیم صهیونیستی،
ارایه می?کند و طی آن به پاره?اي از پایگاههاي مذهبی و بخشی از منافع سیاسی، که توسط مؤلف محترم، با دقت و هوشیاري
گردآوري گردیده، استناد شده است. دیپلماسی اعراب، در تمام جنگها و حملات اسرائیل علیه جهان عرب، به طور کامل در برابر
موضع حمایت?گرانه آمریکا قرار داشته است. به راستی چرا ایالات متحده، منافع و حیثیت معنوي خود را به خطر انداخته است؟ و
صفحه 24 از 57
چرا این کشور، صداقت را از رابطه خود با جهان عرب ( 300 میلیون نفر)، جهان اسلام (یک میلیارد و 200 میلیون نفر) و بلکه تمام
مللی که در سراسر جهان، از شرق تا غرب، به حقوق بشر پاي?بندند و به رعایت پیمانها و قوانین بین?المللی فرا می?خوانند، کاملًا
کنار گذاشته است؟ و چرا از کشتارها و قتل عامهایی که اسرائیل مرتکب می?شود، تحت عنوان همین ارزشها و اصول انسانی، دفاع
و حمایت می?کند؟ باید گفت که اساساً در طرح این سؤال که نسل اندر نسل بر هر لب و زبانی جاري بوده است، اشتباهی رخ
داده و آن عبارت از این عقیده است که ایالات متحده، اسرائیل را حمایت می?کند. این اعتقاد نادرست، منجر به اخذ نتایج
نادرست شده است. رابطه ایالات متحده و اسرائیل، مبتنی بر حمایت و تقویت (سیاسی) نیست و نیز این مطلب که تلاش بیش از حد
اعراب در تأمین منافع استراتژیک آمریکا، نقش این ژاندارم را حذف یا متوقف خواهد کرد، صحیح نمی?باشد. واقعیت آن است
که رابطه آمریکا - اسرائیل، از حد منافع سیاسی، اقتصادي و امنیتی، فراتر است و نیز وقتی که آمریکا، پیشنهاد توافق و حتی حرکت
در رکاب اسرائیل را به جهان عرب داد، برقراري این رابطه، هرگز تغییري در موضع آمریکا نسبت به اسرائیل ایجاد نکرد دلیل آن
این است که این موضع، مبتنی براصول و معتقدات ایمانی است که از حد منافع و محاسبات سیاسی گذشته است. جدا از دیگر
مناطق جهان، تنها خاورمیانه، در معرض تصمیم سیاسی آمریکا در خصوص اجراي آن اصول ایمانی، قرار گرفته است و لابی فعال و
پر نفوذ صهیونیستی در ایالات متحده، چیزي جز یک ابزار از مجموعه ابزارهاي متعددي که این اصول را به نفع اسرائیل به کار
می?گیرد، نیست. از این رو، ناچار از فهم این اصول و شناخت جایگاه آن در عملیات تصمیم?سازي و تصمیم?گیري آمریکا
هستیم تا بتوانیم به درك پشتوانه التزام آمریکا نسبت به اسرائیل دست یابیم. در سال 1897 م. در شهر بال سوئیس، اولین کنگره
یکی از روزنامه?نگاران اتریشی - برگزار شد. اما جنبش و حرکت صهیونیسم مسیحی، سه - » تئودور هرتزل « صهیونیسم به دعوت
قرن قبل از آن، از هلند و بریتانیا آغاز و سپس در ایالات متحده مستقر و ریشه?دار شده بود. کاتولیکها، عقیده داشتند که عصمت،
ظهور می?یابد. اما پس از آغاز جنبش اصلاح?طلبی مذهبی - که از آلمان به رهبري مارتین » پاپ « ست و در » کلیسا « از خصایص
لوتر، کالوین و دیگران نشو و نمو یافت - نظریه?اي که معتقد بود عصمت، ویژه کتاب مقدس است، (به جاي نظر کاتولیکها) مبنی
در کتاب » کشور خدا « قرار گرفت. مذهب کاتولیک بر نظر کشیش آگوستین پاي می?فشرد که می?گفت: آنچه راجع به وجود
دو محل معین زمینی، براي سکناي یهود، نیست، ،» صهیون « و » قدس « : مقدس آمده است، در آسمان قرار دارد نه در زمین و ثانیاً
بلکه دو مکان آسمانی است که به روي تمام مؤمنین به خدا گشوده است. اما پس از آغاز جنبش اصلاح?طلب مذهبی، تفاسیر
را یک واقعیت زمینی و یهود را صاحبان وعده وکالت الهی از جانب او براي ایجاد » کشور خدا « دیگري مبنا قرار گرفت که
مملکتش می?دانست و به بازگشت دوباره مسیح، شروط تحقق آن (از جمله ایجاد اسرائیل بزرگ)، هزاره (آنچه که سالهاي
خوشبختی حکومت صهیونیسم بر جهان، تحت رهبري مسیح گفته می?شود) و حتمی الوقوع بودن آن معتقد بود. و این?چنین بود
دعوت و فراخوان از یهودیان براي ترك اروپا و بازگشت به فلسطین، به منظور ایجاد ،» پروتستانتیسم « که از نیمه سال 1600 م. جنبش
را آغاز کرد. اولیور کرامول - فرمانرواي بریتانیاي مشترك المنافع - در اولین اقدام، خواستار یهودي کردن فلسطین به » کشور خدا «
عنوان مقدمه رجعت مسیح شد و در سال 1655 ، کتابی از کشیش پروتستان آلمانی - پول ولگن هوفر -، انتشار یافت که در آن
گفته بود. یهودیان به محض ظهور دوباره مسیح به مسیحیت خواهند گروید؛ چرا که او را هم?چون یکی از خودشان می?دانند و از
مستلزمات این ظهور، همانا بازگشت یهودیان به سرزمینی است که خداوند، خود، آن را از طریق ابراهیم، اسحاق و یعقوب به ایشان
اعطا کرده است. و بدین ترتیب، ادبیاتی مذهبی شکل گرفت که طی آن، یهودیان معتقد به نقشه خدا، بنا بر اقتضا، سرنوشت محتوم
همه بشر را تعیین می?کردند و (این ادبیات) تشکیل حکومت آنها را تنها راه بازگشت مجدد مسیح، معین می?کرد؛ همان
بازگشتی که براي همیشه، سرنوشت محتوم جنگ ایمان و کفر را با پیروزي مسیح و فرمانروایی هزار ساله او بر جهان، تعیین خواهد
کرد و سپس قیامت به?پا خواهد شد. در این ادبیات، اعتقاد به پشتیبان قوم یهود در تشکیل حکومتی در فلسطین نوعی از عبادت
صفحه 25 از 57
» لرد آنتونی اشلی کوبر « شمرده می?شد و از آن به مشارکت بشري در تحقق خواست الهی، تعبیر می?گردید. تا آنجا که
اصلاح?طلب معروف انگلیسی در سال 1839 گفت: با وجود آن که یهود، قومی سخت دل و غرق در معصیت?اند و لاهوت را
مسیحی، انگیزه مذهبی ایجاد جنبش » رهایی « نیاز مبرم دارند. اشتیاق به » رهایی « انکار می?کنند ولی نسبت به آرزوي مسیحی
صهیونیسم مسیحی که سبب حمایت از قوم یهود در راه تشکیل حکومت ایشان در فلسطین به دست خودشان بوده گردید و حتی
را علم » فلسطین، سرزمین بی?ملت براي ملت بی?سرزمین « شعار » لرد کوبر « ، براي دفع هرگونه عذاب وجدان از مسیحیان پروتستان
کرد. و از آن پس، پرچمی شد که تمام مسیحیان صهیونیست آن را حمل کردند. لرد بالمرستون (عموي لرد کوبر) وزیر امور
یکی از معتقدان به ،» ولیم یونگ « خارجه وقت بریتانیا، به وسیله ایجاد کنسول?گري بریتانیا در قدس (سال 1839 م.) و انتخاب
صهیونیسم مسیحی، به سرکنسولی آن، آن را عملی کرد. وي، اصلی?ترین وظیفه یونگ را حفظ منافع یهودیان، حمایت، تسهیل
اقامت و تشویق آنان به بازگشت، معین کرد. در آن زمان تعداد یهودیان فلسطین که بخشی از امپراطوري عثمانی محسوب می?شد،
مطابق اسناد کنسول?گري بریتانیا فقط به 9690 نفر می?رسید. کنسول?گري بریتانیا، حق حمایت از یهودیان بیگانه فلسطین را در
اختیار داشت که (بنا به اعتراف) آن را به موجب توافقی تحمیلی از پادشاهی عثمانی گرفته بود. اما حمایت بریتانیا، یهود عثمانی را
نیز دربر گرفت و این امر، براي اولین بار، در طول تاریخ جدید، منجر به احتساب کل یهود (به رغم تفاوت اوصاف و اشکال?شان)
در قالب ملتی واحد شد. در سال 1841 م. هنري تشرشل - افسر ستاد امور بریتانیا در خاورمیانه - در نامه?اي خطاب به موسی
مونتیگور - رئیس مجلس نمایندگان یهود در لندن - نوشت: نمی?توانم اشتیاق وصف ناشدنی?ام را نسبت به این امر از تو پنهان
کنم که می?بینم ملتت یکبار دیگر هویت خود را به عنوان یک ملت باز می?یابد. من معتقدم که تحقق دقیق این هدف ممکن
است، اما ناچار از انجام دو امر غیر قابل اغماض هستیم؛ اول آنکه؛ خود یهودیان این مسئله را از طریق اجماع در سطح جهانی به
دوش گیرند و دوم آنکه، قدرتهاي اروپایی به یاري?شان بیایند. این موضع در خلال سبقت گرفتن ایده صهیونیسم مسیحی انجیلی
بر یهودیت، ظهور و بروز یافت. تا آنجا که تعداد زیادي از رهبران یهود در آن هنگام مشاهده می?کردند که عملیات تشویق
از دفتر » ادوارد باتفورد « مهاجرت به فلسطین براي اخراج آنان از، اروپا، تحت یک پوشش مذهبی صورت می?گیرد. در سال 1845
امور مستعمرات لندن، پیشنهاد کرد که: تشکیل حکومت یهودي در فلسطین، تحت حمایت بریتانیاي کبیر انجام شود و به محض آن
که یهودیان، خود، قادر به حفظ خود باشند، قیمومیت آن برداشته شود. همچنین وي بیان کرد: حکومت یهود ما را در محور رهبري
شرق قرار می?دهد به طوري که مراقبت از عملیات توسعه و تسلط بر دشمنانمان و به زیر کشاندن آنها هنگام نیاز، براي ما ممکن
می?شود. و بدین ترتیب کاربرد نقشه اسکان یهود در فلسطین در عرصه سیاسی بدون آن که از سایه مذهبی خارج شود، آغاز شد
و این تلازم تا کنون استمرار داشته است. در ششم فوریه 1985 ، بنیامین نتانیاهو، نماینده اسرائیل در سازمان ملل متحد، طی نطقی در
مجمع عمومی گفت: نامه?ها و نوشته?هاي مسیحیان صهیونیست انگلیس و آمریکا، به طور مستقل بر فکر رهبران در طول تاریخ
مثل: لوید جرج، آرتور بالفورد و وودرو ویلسون، در آغاز این سده، تأثیر گذاشته است. رؤیاي دیدار بزرگ، شعله تخیل این مردان
را برافروخت. کسانی که نقشی محوري در پایه?گذاري قوانین سیاسی و بین?المللی، به منظور احیاء حکومت یهود، بازي کردند.
در اقرار به این واقعیت تاریخی صراحت داشت تا آنجا که گفت: ... حقیقتاً اشتیاقی قدیمی در رسوم یهودي?مان براي » نتانیاهو «
بازگشت به سرزمین اسرائیل وجود داشت و این رؤیاها که ما را از 200 سال پیش می?خواند، از میان مسیحیان صهیونیست
سربرآورد. یک اعتقاد عمومی و رسوخ یافته مذهبی درون جامعه مذهبی آمریکایی جریان دارد که می?گوید: خداوند هر کس را
نسبت به اسرائیل، بی?حرمتی کند عقوبت می?کند و به هرکس آن را یاري رساند، جزاي نیک می?دهد و به برکت پشتیبانی
ایالات متحده از اسرائیل، برکات خدا (از رزق، خیر، امنیت و سلامت) بر مردم آمریکا نازل می?شود. در سال 1642 دانشگاه
هاروارد آمریکا اولین مدرك دکتراي تاریخ خود را اعطا کرد که عنوان موضوع آن زبان عبري، زبان مادري بود. اولین کتابی که
صفحه 26 از 57
نام داشت. در آغاز مهاجرت از (The Jew) » یهودي « ، بود و اولیه مجله (Psalm) در ایالات متحده انتشار یافت، سفر مزامیر
فرض کردند و انگلستان را که از آن (New Canan) اروپا به آمریکا، مهاجران مسیحی انجیلی جهان جدید را به منزله کنعان نو
گریخته بودند به مثابه مصر و سرخ?پوستان آمریکا را فرزندان دهگانه گم شده از بنی?اسرائیل. حتی وقتی که یکی از گروههاي
برسد و در آنجا استقرار یابد، در صحراي آمریکا سر درگم شد و به » یوتاه « پروتستانی از طایفه مورمون پیش از آن که به حکومت
» کلرادو « بیراهه رفت، این حادثه را به واقعه?اي که براي بنی?اسرائیل در صحراي سینا حادث شده بود، تشبیه کرد و لذا براي رود
را انتخاب کردند. تأثیر صهیونیسم مسیحی بر مهاجران نخستین به آمریکا، به حدي بود که » باشان « اسم توراتی قدیمی رود
رئیس?جمهور جفرسون پیشنهاد وضع علامتی را به جاي نشان عقاب، براي آمریکا داد که در آن بنی?اسرائیل در روز، زیر ابري
بود. کشیش جوزف » سفر خروج « که بر سرشان سایه انداخته و در شب زیر عمودي از نور، قرار دارند و این پیشنهاد مطابق مضامین
اسمیت، مؤسس کلیساي مارمونی، نظریه تشکیل حکومت یهودي در فلسطین را پایه?گذاري کرد و از سال 1814 م. فراخوانهاي
انگلیسی - آمریکایی جهت ایجاد وطن براي یهودیان در فلسطین بالا گرفت. یکی از پیشگامان آمریکایی جنبش صهیونیسم
مسیحی، کشیش واردر جریسون 1 از آمریکا به فلسطین مهاجرت کرد و یهودیت را پذیرفت و به عنوان مشاوري براي دولت آمریکا
در قدس و سپس سرکنسول آن در سال 1852 وارد عمل شد و فعالیتهاي وي حول موضوع واحد ایجاد وطن یهودي در فلسطین دور
می?زد. وي با حمایت یک مؤسسه یهودي - مسیحی انگلیسی دست به ایجاد یک شهرك زراعی یهودي زد و مسیحیان انجیلی
آمریکایی و یهودیان را در آن اسکان داد. حرکتهاي اسکان پس از آن به واسطه سرمایه?گذاري آمریکاییان به صورت پیاپی ادامه
در غرب یافا) در سال 1850 برپا شد. اقبال مسیحیان صهیونیست به سکونت در این مکانها از ) » جبل الأسل « یافت، سپس شهرك
بودند. از آن هنگام سرزمین مذهبی آمریکا به » بازگشت دوباره مسیح « صهیونیستهاي یهودي شدیدتر بود چرا که آنان در انتظار
توسعه سازمانها و تشکلهاي داخلی دست زد که هدف از آن حمایت معنوي و مادي فزون?تر براي تحقق پیشگوییهاي تورات راجع
2 بود که .» سازمان فدرالی دفاع از فلسطین در آمریکا « ، به بازگشت یهودیان به فلسطین بود. از جمله نخستین مؤسسات مذکور
که توسط سناتور رابرت واگنر 4 به » کمیته فلسطین - آمریکا « کشیش چارلز راسل 3 آن را در سال 1930 تأسیس کرد و سازمان
همراه 68 عضو مجلس سنا، 200 عضو مجلس نمایندگان، تعدادي از علماي انجیلی، صاحبان صنایع، اساتید دانشگاهها،
5 مطابق قرارداد بالفور، به عنوان » سازمان مجلس مسیحی فلسطین « روزنامه?نگاران و ادباي مشهور تأسیس شد. نیز در سال 1942
یکی از موارد تحقق آن، از سوي کشیشان پروتستان و شخصیتهاي بارز اقتصادي، سیاسی و دولتی تأسیس گردید. این سازمانها
را بالا بردند و به گونه?اي آن دو را به یکدیگر مربوط ساختند تا مردم بدانند که » ملت برگزیده « و » سرزمین موعود « شعار
شریف?ترین عمل براي تقرب مسیحیان به خداوند، مشارکت مادي و معنوي در تحقق خواست خدا به واسطه بازگرداندن قوم یهود
به فلسطین به عنوان مقدمه رجعت مسیح می?باشد. کنگره آمریکا، قطعنامه اجلاس صهیونیستها را - که در سال 1942 در نیویورك
نهایت تلاش خود را جهت « برگزار شده بود - پذیرفت و در سال 1944 تصمیمی اتخاذ نمود که ایالات متحده را متعهد می?کرد تا
گشودن درهاي (سرزمین) فلسطین به روي یهودیان مبذول دارد تا به راحتی و آزادي وارد آن شوند و به آنان فرصت ساختن آن را
را » بازسازي فلسطین « کنگره آمریکا عبارت ». اعطا کند تا ملت یهود بتوانند دوباره یک فلسطین یهودي دموکراتیک و آزاد بنا کنند
که در بیان کنفرانس نیویورك آمده بود، کرد و این نشانگر آن است » تشکیل حکومت یهودي در فلسطین « جایگزین عباراتی نظیر
،754 ، که صهیونیسم مسیحی در تحریف و غلو، بسیار شدیدیر از صهیونیسم یهودي عمل می?کند!! در ایالات متحده، تعداد 009
76 نفر پروتستان در قالب 200 فرقه وجود دارند. فرقه تدبیري 6 داراي بیشترین سهم نسبت به پذیرش عقیده صهیونیسم می?باشد که
تعداد پیروان آن بالغ بر چهل میلیون نفر می?شود. همچنین گروه پروتستانهاي سفیدپوست (معروف به آنگلوساکسون) 7
مشهورترین شخصیتهاي سیاسی، اقتصادي، تبلیغی، رسانه?اي و نظامی جامعه آمریکا را در خود جمع کرده است. نتانیاهو (رئیس
صفحه 27 از 57
دولت سابق اسرائیل)، قبل از دیدار با کلینتون - رئیس جمهور وقت آمریکا - بسیار مشتاق به برگزاري نشستی با کشیش جري فالول
(شخصیتی معروف از گروه مذکور) بود. در آن جلسه فالول پرسید: اسرائیل تا چه اندازه می?تواند از اراضی زائد به نفع فلسطینیان
عقب?نشینی کند بدون آن?که امنیتش در معرض خطر قرار بگیرد؟ نتانیاهو در پاسخ گفت: واقعیت آن است که ما نمی?توانیم جز
از مقدار بسیار اندکی عقب?نشینی کنیم و فالول افزود: یک عقب?نشینی هم برایشان زیاد است. از جمله این شخصیتها، پت
است که به تنهایی 19 درصد آمریکاییها ( 16 میلیون خانواده) را به خود جلب » باشگاه هفتصد « رابرتسون، سازنده برنامه تلویزیونی
کرده است. همچنین جیمی شوگرت، صاحب دومین ایستگاه تلویزیونی بزرگ انجیلیان در ایالات متحده، که 10 درصد بینندگان
(بیش از 9 میلیون خانواده) را به خود اختصاص داده است، نیز جیم بیکر، اورال رابرتز، کینین کوبلاند، ریچارد دي?هان و ریکس
همبرد، که هر یک مالکیت یک ایستگاه تلویونی مبشر انجیلی را در اختیار دارند، جملگی از اعضاي گروه مذکور هستند. همه این
شخصیتهاي مذهبی معتقدند که اراده الهی، در ایجاد اسرائیل، نمودار گشته است و خداوند هر کس که اسرائیل را یاري کند، یاري
می?کند و با هر کس که نسبت به آن عداوت بورزد، دشمنی می?کند. ایجاد اسرائیل به طور حتم باعث وقوع شرط بازگشت
دوباره مسیح - که انتظار آن نیز طولانی شده است - می?باشد و ثانیاً دفاع از اسرائیل عملی مذهبی و جزیی از اصول عقاید است و
صرف اتخاذ یک موضع سیاسی بر حوادث متغیر تأثیر نمی?گذارد. حکومت سکولار (که احکام و قوانین آن مبتنی بر جدایی دین
از حکومت است) در ایالات متحده داراي 1400 ایستگاه مذهبی است که 80 هزار کشیش انجیلی در آن فعالیت می?کنند و اکثر
قریب به اتفاق آنان از پیروان مکتبی می?باشند که اسرائیل را تجلی خداوند و مجسمه نعمتهاي او براي نجات فرزندان بشریت
می?دانند.!! لذا اگر چه اسرائیل با معضل یا بحرانی مواجه شود، این لشکر مذهبی - رسانه?اي از طریق کلیساها، ایستگاههاي
رادیویی، تلویزیونی و سلسله مطبوعات روزانه و هفتگی که انتشار آن را در اختیار دارند، به حرکت درمی?آید. حرکت جنبش، از
مبناي یک اصل ثابت از اصول این جنبشهاي مذهبی، آغاز می?شود و آن این اصل است که قوانین موضوعه بین?المللی، اسرائیل
را شامل نمی?شود؛ زیرا اسرائیل با همه رژیمهاي سیاسی دیگر عالم تفاوت دارد. وجود اسرائیل، تجسم اراده خداست نه (حاصل)
ارضاي نیاز بشري. ثانیاً، تنها وجوب و شمول خواست و مشیت الهی می?تواند اسرائیل را در برگیرد که در کتب مقدس آمده و
آشکارترین نمونه آن، وعده خداوند براي ملت برگزیده اوست. از این رو، دولتهاي اسرائیل - با وجود هر نخست?وزیري - آزاد از
( هرگونه قید و قانون می?توانند نه فقط زیر بار قطعنامه?هاي ( 425 و 338 و 442 و 194 ) و امروز قطعنامه?هاي ( 1402 و 1403
نروند بلکه زیر بار هرگونه قرارداد امضا شده توسط نخست?وزیران سابق هم که بعد معلوم شود این قرارداد به ضرر منافع ملت
و این را اکنون شارون عملًا به اثبات رسانده است. در کتاب »...، اسلو « برگزیده یا وعده?هاي الهی است نروند، مانند توافقنامه
پیشگوییها و سیاست 8 نوشته یک زن آمریکایی به نام گریس هالسل - که سخنرانیهاي رئیس جمهور، جانسون، را نگاشته است -
نویسنده ضمن انتقال تجربیات کاري خود در کاخ سفید می?گوید: هر بار که اعضاي شوراي امنیت ملی جهت تصمیم?گیري
راجع به خاورمیانه، دور هم جمع می?شوند، نماینده کلیساي انجیلی جهت تطبیق تصمیمات با اعتقادات مثبتی بر پیشگوییهاي
تورات و تفاسیر جدیدي که این کلیسا وضع کرده است، دعوت می?شود. پس از انتخاب هر یک از رؤساي جمهور جدید آمریکا،
یک نفر از نمایندگان این کلیسا، ریاست کشیشان را در انجام سوگند (تحلیف) قانون اساسی، به عهده می?گیرد. کلینتون، مراسم
تحلیف خود را در برابر کشیش بیلی گراهام، یکی از رهبران این جنبش، به جاي آورد. این جنبش، به بازگشت دوباره مسیح، ایمان
دارد و معتقد است که این امر، شروطی دارد که ایجاد حکومت صهیون بر اجتماع یهودیان دنیا از جمله آن شروط می?باشد و به
این دلیل، یاري رساندن اسرائیل را یک واجب مذهبی می?داند که صرفاً برخاسته از منافع سیاسی نیست. همچنین این جنبش
اصول?گرا معتقد است که براساس مشیت الهی، حکومت یهود، مورد هجوم غیر مؤمنین، به خصوص مسلمانان و منکران خدا قرار
خواهد گرفت. همان هجومی که منجر به جنگی بزرگ - به نام آرماگدون (هرمجیدون) - می?شود. 9 در این جنگ از سلاحهاي
صفحه 28 از 57
تخریب?کننده شیمیایی و هسته?اي استفاده می?شود و صدها هزار نفر از مهاجمان و یهودیان کشته می?شوند. زمینه?هاي وقوع
سناریوي آرماگدون، مطابق آنچه هال لیندسی - یکی از معروف?ترین رهبران جنبش - در کتاب خود به نام فرجام کره بزرگ
. زمین ترسیم کرده است، عبارتند از: 1. تشکیل اسرائیل بزرگ؛ 2. بازگشت قوم یهود از نقاط پراکنده به سرزمین موعود؛ 3
بازسازي هیکل سلیمان؛ 4. هجوم کثیري از کفار (مسلمانان و مسیحیان غیر مؤمن به بازگشت مسیح) به اسرائیل؛ 5. ظهور
دیکتاتوري سخت?تر از هیتلر، استالین یا مائوتسه?تونگ که رهبري مهاجمان را به عهده دارد؛ 6. پذیرش سیطره این دیکتاتور (که
دشمن قوم یهود است) از سوي سرزمینهاي وسیعی از جهان؛ 7. گرویدن 144 هزار یهودي به مسیحیت انجیلی به گونه?اي که هر
یک از آنها همانند بیل گراهام (کشیش انجیلی معروف آمریکایی) در سراسر جهان پخش می?شوند تا دیگر ملل را به مذهب
انجیلی بکشانند؛ 8. وقوع جنگ عظیم هسته?اي آرماگدون در سرزمینی بزرگ؛ 9. نجات یافتن تنها کسانی که به میلاد دوباره
مسیح، جسم و معجزه خداوند در بالاي میدان جنگ ایمان دارند در حالی که اجساد بقیه افراد بشر در آهن گداخته، ذوب شده
است؛ 10 . وقوع همه موارد در یک چشم برهم زدن؛ 11 . فرود مسیح پس از هفت روز به زمین در حالی که ایمان آورندگان به او،
اطرافش جمع شده?اند؛ 12 . حکومت مسیح بر جهان، به مدت هزار سال، با صلح و عدالت تا هنگامی که قیامت برپا شود. (عقیده
هزاره). تعدادي از شخصیتهاي سیاسی، دیپلماتیک، رسانه?اي و نظامی آمریکا که مدیریت مراکز مهمی را به عهده دارند، از پیروان
این کلیسا می?باشند. رئیس جمهور اسبق آمریکا، رونالد ریگان، نیز از این افراد است. جریان دعوت یک یا چند نفر از شخصیتهاي
مذهبی این کلیسا به کاخ سفید، هنگامی که رئیس جمهوري آمریکا براي اتخاذ تصمیم اساسی راجع به خاورمیانه دعوت می?شود،
به امري عادي و تکراري تبدیل شده است. اهمیت مشارکت شخصیتهاي مذهبی، به علت انطباق تصمیمات سیاسی آمریکا با مشیت
خداوند است. در ضمن جنبش کلیساي اصول?گرا، این مفهوم گنجانده شده است که مشیت خداوند، توسط تفاسیر پیشگوییهایی
که در اسفار تورات و عهد قدیم (سفر رویا، سفر حزقیا، سفر یوحنا و...) آمده است، مشخص و معین می?شود. جنگ آرماگدون
در ماه مارس سال » نیویورك تایمز « که ظهور مجدد مسیح، بلافاصله پس از آن واقع می?گردد، از همین پیشگوییهاست. مجله
1981 به نقل از کشیش جري فالول، یکی از شخصیتهاي بزرگ این جنبش، نوشت که ریگان به او گفته است: جري!... من ایمان
دارم که ما با سرعتی زیاد به سوي آرماگدون می?رویم. در اکتبر 1983 ریگان در جمع کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل
گفت: من آرزو می?کنم که ما آن نسلی باشیم که جنگ آرماگدون را درك خواهد کرد. به درستی که پیشگوییهاي کتب عهد
قدیم، زمان ما را توصیف می?کند... . رابطه بین ایمان مذهبی به پیشگوییها و عمل سیاسی - نظامی، رابطه?اي مستقیم است. این
جنبش به پیروانش تعلیم می?دهد که از جمله تکالیف انسان مؤمن آن است که همه امکانات و تواناییهایش را در راه اجراي مشیت
Warder Gresson .2.pro-. خداوند به کار گیرد و خداوند از میان مردم، کسانی را که شایستگی و تواناي پی?نوشتها : 1
palestine Federation of America .Rusell ,E ,3.ch .Wagner .4.R .5.Christian Council of
Palestine .6.Indispensationalism .White Anglo-Saxon protestant (W.A.S.P).7 .8.prophecy
است که جنگ در آن واقع خواهد شد. » و کرانه باختري » الخلیل « این نام، اسم محلی بین . and politics 9
مهدي منتظر(ع) و پایان سیر تاریخ ظهور- 2
سامی بدري ترجمه: عبداللَّه امینی نشانههاي ظهور احادیثی که از نشانههاي ظهور مهدي سخن میگوید، چه در کتب شیعه و چه
سنی، غالباً درباره دو موضوع بحث میکند: 1. حوادث مستقل و جداگانهاي که رخ خواهد داد؛ 2. وضع اجتماعی و سیاسی و
تکنولوژي (فناوري) که جهان، پیش از ظهور دارد. به عبارت دیگر، وضع دنیاي سیاست و اجتماع و فناوري پیش از ظهور را براي
ما ترسیم میکند. در مورد رویکرد دوم، هر که درباره نشانههاي ظهور پژوهش کند، درمییابد که جهان کنونی، از هر وقت
صفحه 29 از 57
دیگري، به زمان ظهور نزدیکتر است. از جنبه تکنولوژي، احادیث از جهانی سخن میگویند که در آن هواپیماهایی است که
مسافران را از کشوري به کشور دیگر میبرند و ایستگاههاي رادیویی به تعداد مردم دنیا وجود دارد که میتواند خبر را در آن
واحد، براي تمامی دنیا پخش کند و تلفنهاي تصویري هست و هر که در مشرق است، صداي برادرش را در مغرب میشنود و چهره
او را میبیند و رایانههاي دستی وجود دارد که داراي برنامههاي گوناگون است و دارندهاش را از همراه داشتن هزاران کتاب، بینیاز
میکند. از جنبه اجتماعی، احادیث از وضع اجتماعی سخن میگوید که زنان، لباس مد روز پوشیده یا برهنهاند که گویاي کشف
حجاب یا آرایشهاي جاهلانه است و انواع منکرات به ظهور میرسد که پیش از پیدایش، آدمی تصورش را نمیکرد. از جنبه
سیاسی، سخن از کشف معبد هیکل سلیمان میگوید که لازمه برپایی دولت اسراییل در دل جهان عرب و اسلام است. نیز وجود
جنبشهاي اسلامی در جوامع مسلمان که تلاش دارد حکومت اسلامی برپا کند، اما بسیاري از افراد مجاهد زندانی میشوند. همچنین
از تأسیس دولتی در مشرق سخن میگوید که زمینهساز دولت مهدي است. نیز اختلاف کارگزاران شیعی و چندگانگی سخنشان
که با بیعت با مهدي، وحدت کلمه پیدا میکنند. همچنین مهدیان دروغینی ظاهر میشوند. تمامی آنچه برشمردیم، در احادیث
نشانههاي ظهور آمده است. تشخیص مدعیان مهدویت تنها اصلی که میتوان براي شناخت مدعیان دروغگوي مهدویت، بدان
اعتماد کرد، تأیید و امداد الهی است که توسط مدعی راستگوي مهدویت نشان داده میشود. وي نبوت خاتم و جنبش اوصیاي
پیامبر را که پدرانش بودند، تصدیق میکند. این کاري لازم براي مدعی نبوت و رسالت است. امداد و تأیید الهی، با ظهور عیسی
بن مریم نشان داده میشود که قرآن، قصه وي را گفته است که مردگان را زنده میکرد و کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را شفا
میداد. 1 این اصل، راه را بر هر مدعی دروغینی میبندد، خواه شخص به عمد دروغ گوید یا قربانی مکاشفه عرفانی پنداري شود،
پیش آمد که پنداشت مهدي موعود(ع) است. وي خیال کرد پیامبر به او گفته که مهدي » مهدي سودانی « مانند آنچه براي
موعود(ع) است. مهدي سودانی در یکی از نوشتههایش در تاریخ 16 شعبان 1299 هجري میگوید: سید وجود(ص) به من خبر داد:
من مهدي منتظرم. پیامبر چندین بار مرا بر کرسیاش نشاند و خلفاي چهارگانه [ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی] و قطبها[ي
دراویش] و خضر(ع) حضور داشتند، و مرا با ملایکه مقرب و اولیاي زنده و مرده از فرزندان آدم تا زمان کنونی، نیز جنیان مؤمن،
تأیید و یاري کرد. در هنگام جنگ، سید وجود(ص) به عنوان امام و فرمانده سپاه حاضر میشود؛ نیز خلفاي چهارگانه و قطبها و
خضر حاضرند. حضرتش، شمشیر نصرت و پیروزي را به من داد و فرمود: بإ؛ داشتن آن شمشیر، کسی بر من پیروز نمیشود، گرچه
گروه انس و جن باشند. آنگاه سرور وجود فرمود... پرچمی از نور برافراشته میشود و در جنگ، همراه من است. عزراییل پرچمدار
است. از این رو، یارانم ثابتقدم میشوند و در دل دشمنانم، ترس افکنده میشود و هر که با من دشمنی کند، خداوند خوارش
میکند. پس هر که به راستی سعادتمند باشد، میپذیرد من مهدي منتظرم. اما خداوند در دل کسانی که جاهطلباند، نفاق
در کوه » ماسه « میافکند. پس به سبب حرص بر جاهطلبی، مرا تصدیق نخواهند کرد... سید وجود(ص) به من دستور داد به منطقه
قدیر هجرت کنم و از آنجا به تمامی مکلفان، دستور کلی را بنویسم. ما هم به امیران و بزرگان دینی نوشتیم، اما بدبختان نپذیرفتند و
درستکاران تصدیق کردند... سید وجود(ص) سه بار به من خبر داد: آنکه در مهدویت تو شک کند، به خدا و رسول کافر شده
است. تمام آنچه درباره خلافتم و مهدویت به شما گفتم، در بیداري و در حال صحت، سید وجود(ص) به من گفت، بیآنکه
مانعی شرعی باشد. نه خوابی بود و نه ربایشی و نه مستی و نه دیوانگی... 2 وي در نامه دیگري میگوید: اگر من نوري از جانب
خدا نداشتم و رسولاللَّه(ص) تأییدم نکرده بود، توان کاري نداشتم و روا نبود برایتان سخنی بگویم. آنچه گفتم که پیامبر فرمود، به
دستور رسولاللَّه بود. به من اخباري گفت که اولیا و علما از آن خبر ندارند. باید بدانید جز به دستور پیامبر یا فرشته الهام - که از
طرف پیامبر اجازه دارد - کاري نمیکنم. ایشان به من خبر داد: امت به دست من هدایت خواهد شد، بیآنکه رنجهایی را که پیامبر
تحمل کرد، بر دوش کشم. من از نور دل پیامبر آفریده شدهام. ایشان به من بشارت داد یارانم مانند اصحاب ایشانند و رتبه و درجه
صفحه 30 از 57
[ملت من و] عوام نزد خدا، مانند رتبه شیخ عبدالقادر گیلانی است. 3 محتواي دو نامه نشان میدهد: دلیل راستی مهدي سودانی،
مدعی مهدویت، فقط گفته خودش است و دلیلی دیگر در تأیید وي یافت نمیشود؛ افزون بر اینکه پیروزي جنبش وي که ادعا
داشت با امداد الهی پشتیبانی میشود، تحقق نیافت. به تصور شیعه، مهدي، انسان مشخصی است که فرزند [امام] حسن عسکري
است و در 255 (یا 256 ) هجري زاده شده و از قرن سوم تا پانزدهم هجري با مردم زندگی میکند، تا هر وقت که خدا بخواهد. پس
باید این مطلب را با دلیل ثابت کند؛ یعنی معجزه داشته باشد، چنانکه آصف بن برخیا، وزیر سلیمان، معجزه نشان داد، در حالی که
38 سوره نمل آمده است: سلیمان گفت: - پیامبر نبود. وي تحت ملکه سبا را در کمتر از چشم برهمزدنی حاضر کرد. در آیات 40
اي بزرگان! کدامیک از شما، تخت او را براي من میآورد، پیش از آنکه به حال تسلیم نزد میآیند؟ عفریتی از جن گفت: من آن
را نزد تو میآورم، پیش از آنکه از مجلست برخیزي و من نسبت به این امر توانا و امینم. اما کسی که دانشی از کتاب [آسمانی]
داشت، گفت: پیش از آنکه چشم برهمزنی، آن را نزد تو خواهم آورد! هنگامی که سلیمان، تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید،
گفت: این از فضل پروردگار است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا میآورم یا کفران میکنم و هر کسی شکر کند، به
نفع خود شکر میکند و هر کس کفران کند [به زیان خویش نموده است؛ که] پروردگار من غنی و کریم است!. طریق دیگر اثبات
امام مهدي(ع) این است که راههاي عادي را به کار گیرد که نشان دهنده عمر بسیار وي و هویتش باشد. مثلًا به اهالی لندن بگوید:
در قرن دهم میلادي، از کشورشان عبور کرده و نامهاي را به خط خود بر پوست آهو در فلان منطقه نهاده که در آن زمان کتابخانه
شهر بوده است، اما بر اثر عوامل مختلف، کتابخانه از بین رفته است. سپس به انگلیسیها بگوید: میتوانید چند متر بکنید تا بر
کتابخانه از بین رفته، دست یابید که در آن اسناد قابل قبولی است. میتوانید فلان پرونده را باز کنید و نامه مرا بیابید و این، نسخه
دوم آن است. همین کار را با روسها و ایرانیها و چینیها و دیگران که در زمان ظهورش زندهاند، میتواند انجام دهد. میبایست
درخواست وي نشان دهنده درایت و آگاهیاش از حلقههاي گمشده مهم براي هر کشوري باشد، تا اهالی را به فعالیت و کنکاش
براي کشف حقیقت وادارد. میبایست از موضع و موقعیتی قوي و برتر، خواستهاش را مطرح کند، کمی پیش از آنکه در ظهور
دولتش موفق شود، تا ادعا و درخواستش، به عنوان رئیس دولتی باشد که داعیه دارد و توانمند است و تحرك میآفریند و
شگفتیهاي بسیار دارد. اگر در سال 1455 هجري برابر با 2034 میلادي ظهور کند و ادعا نماید محمد بن حسن عسکري است و
عمرش 1200 سال است، در حالیکه سی ساله به نظر میرسد، مسلماً سیاستمداران آن زمان خواهند پنداشت دیوانه است، اما وقتی
ادعا و درخواستش را بشنوند و ببینند وي هزینه کنکاش و پیامدهاي جنجال برانگیز را میپردازد و دانشمندان هر کشور، نتایج را
ارزیابی خواهند کرد، هر که موافق ادعاي وي است، با او همراه خواهد شد و دیگران به آزمایش و کنکاش دست خواهند زد.
ویژگیهاي دولت مهدي(ع) دولت مهدي - که انتظار آن میرود - بدان معنا نیست که اسلام معطل بماند، تا پس از ظهور مهدي،
دولت اسلامی برپا شود، بلکه به معناي ایجاد دولت خاصی است که نمونه کوچک آن، دولت و ملک سلیمان بود. ملک و
حکومت سلیمان، با نیروهاي جن و باد و حیوانات و نیز انسانهاي مؤمن، پشتیبانی میشد. مزیت دولت مهدي بر دولت سلیمان، این
است که بر تمامی زمین حکم میراند و دولتی پس از آن نیست و به قیامت صغرا متصل است، سپس زندگی بر کره خاکی پایان
82 سوره نمل اشاره کرده است: و هنگامی که وقت مشخص و حادثه - میپذیرد. قرآن به قیامت صغري در آخرالزمان در آیات 88
موعود رخ نماید جنبندهاي 4 بندهاي را از زمین براي آنها خارج میکنیم که با آنها تکلم میکند [و میگوید:] مردم به آیات ما
ایمان نمیآورند. 5 [و به خاطر آور] روزي را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند، محشور
میکنیم و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند! تا زمانی که [به پاي حساب] میآیند، [خدا به آنان] میگوید: آیا آیات
مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟ شما چه اعمالی انجام میدادید؟! در این هنگام، فرمان عذاب به خاطر ظلمشان بر
آنها واقع میشود و آنها سخنی ندارند که بگویند. آیا ندیدید که ما شب را براي آرامش آنها قرار دادیم و روز را روشنی بخش؟!
صفحه 31 از 57
در این امور، نشانههاي روشنی است براي کسانی که ایمان میآورند [و آماده قبول حقاند]. [و به خاطر آورند] روزي را که در
صور دمیده میشود 6 و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، در وحشت فرو میروند، جز کسانی که خدا خواسته است و
همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر میشوند. کوهها را میبینی و آنها را ساکن و جامد میپنداري، در حالیکه مانند ابر در
حرکتاند. این صنع و آفرینش خداوند است که همه چیز را متقن آفرید. او از کارهایی که انجام میدهید، مسلماً آگاه است.
که آیات بدان اشاره دارد، بر این اندیشه استوار است که به برپایی دولت عدل مطلق و بهرهمندي انسان از امنیت و » قیامت صغرا «
عدل و خودکفایی اقتصادي و اجتماعی که از پرتو دولت مهدي به دست میآید، نباید بسنده کرد؛ زیرا تنها هدف مورد انتظار، قیام
مهدي(ع) و مسیح نیست، بلکه هدف دیگري وجود دارد، که گفت و گوي میان ادیان و مذاهب و ارزیابی آنها براساس شیوههایی
است که واقعیتها و حوادث تاریخ را روشن میکند، که لازمه آن زنده کردن شهود و مردان تاریخسازي است که اساس مذاهب و
اندیشهها بودند و خداوند، رسولش عیسی را ذخیره کرد تا شهود تاریخی را در پیشگاه حاکم والامرتبه، مهدي آل محمد(ص) زنده
معتقد باشد، اما شیعیان باور دارند عیسی بن مریم(ع) بار دیگر به دنیا » رجعت « کند. برخی نمیپذیرند که شیعه به قیامت صغرا
برمیگردد و به امام مسلمانان اقتدا میکند، چنانکه در روایت بخاري است: کیف بکم اذا نزل عیسی بن مریم و امامکم منکم.
چگونه خواهید بود آن زمان که عیسی پسر مریم، از آسمان فرو آید و امام از شما باشد؟ آیا اینان نمیپرسند چگونه مردم میفهمند
این شخص، عیسی بن مریم است اگر مردگان را زنده نکند و کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را شفا ندهد؟! آیا آنان میپندارند
عیسی که مردگان را زنده میکند، انسانی را که تازه مرده است، زنده میکند تا ساعتی زندگی کند، سپس بمیرد؟ یا اینکه تأثیر
وي ماندگارتر و کارش مهمتر است؟ به اینکه شخصی را که قرنهاست مرده است، زنده کند تا سالها زندگی کند. مهمتر این است
که شخصیتی مثل علی بن ابیطالب(ع) زنده شود که مسلمانان در موقعیت و جایگاه وي پس از رسولاللَّه(ص) اختلاف نظر دارند.
برخی میگویند: موقعیت رسالت و نقش سیاسی وي مانند رسولاللَّه(ص) است، جز اینکه پیامبري پس از رسولاللَّه(ص) نیست و
مخالفت با امام علی روا نیست، چنانکه نافرمانی پیامبر را نمیتوان کرد. امام از قول پیامبر، کتابهایی را نوشت که امامان بعدي به
ارث بردند تا به مهدي(ع) رسید. اما برخی منکر تمامی این مطالباند و امام را چهارمین شخص در فضیلت [پس از ابوبکر و عمر و
عثمان] میدانند، بلکه برخی فضیلتی براي امام قایل نیستند! 7 مهدي(ع) صحیفه جامعهاي را که امام علی(ع) بر پوست، به خط خود
و املاي پیامبر نوشت، به مردم نشان میدهد. این کتاب را امامان - به بیان الهی - پس از پیامبر، یکی پس از دیگري به ارث بردند
و محتوایش را منتشر کردند. از این طریق یگانه مورد اعتماد، سنت نبوي، به نقل از امامان، در کتب شیعه هست و معصوم به نقل از
پیامبر مینوشت و معصومی دیگر حدیث را روایت میکرد، چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: اگر ما به رأي و میل خود، به مردم
فتوا میدادیم، هلاك میشدیم. آنچه میگوییم به نقل از رسولاللَّه(ص) و دانشی است که یکی پس از دیگري، به ارث برده و
ذخیره نمودهایم، چنانکه مردم طلا و نقره را ذخیره میکنند. 8 اما برخی بر اعتقادي که از پدران به ارث برده و بدان خو کردهاند،
باقی میمانند. براي آنکه دلیل حسی باشد و بهانهاي دست کسی نماند، نگارنده هر کتابی زنده میشود، تا با دست خود، آنچه را
نوشته، بنگارد و مردم بدانند وي کتاب را نوشته است و او با مردم، چنانکه دیده و پیش آمده، سخن بگوید. مثلًا عیسی به مسیحیان
یکی از حواریون] است. عیسی، پولس را زنده ] » پولس « خواهد گفت: دینی که در دست شماست، از من نیست، بلکه مثلاً از
میکند تا به مردم بگوید چگونه رسالت مسیح را که به رسالت محمد و اهل بیتش بشارت میداد، تحریف کرده و مسیح را خاتم
رسولان، بلکه یکی از اقالیم [خدا، پسر و روحالقدس] قرار داده است. بنابراین، دولت مهدي فقط براي اقامه عدل مطلق در جامعه
بشري نیست؛ بلکه براي ایجاد فکري یکسان و مذهبی واحد است؛ مذهبی که بر متون درست و معتبر تاریخی استوار است. از این
رو، دولت مهدي، پایان جنبش انبیا و رسولان و پیروزي عقل و دانش و توحید بر نادانی و خرافه و شرك است. یهود و مسیحیت و
انتظار رهبر موعود به رغم دشمنی تاریخی شدید میان یهود و مسیحیان، به پندار کفشتن عیسی بن مریم به دست یهود، پیروان هر دو
صفحه 32 از 57
دین در قرن 19 و 20 میلادي، به وحدتنظر در ظهور مسیح و پشتیبانی از برنامهاي سیاسی رسیدند که برپایی دولت اسراییل بود؛ از
آن رو که به پندارشان مقدمه ظهور مسیح به شمار میآمد. بدین بهانه صدها کلیسا و گروه مسیحی آمریکایی و اروپایی براي
در قدس اشغالی تأسیس شد که » سفارت بینالمللی مسییحان « پشتیبانی دولت اسراییل بسیج شدند. 9 در سال 1980 ، سازمانی به نام
اهداف مؤسسات آن به اختصار چنین بود: ما بیش از اسراییلیها، صهیونیست هستیم و قدس تنها شهري است که مورد عنایت
خداست و خداوند تا ابد این سرزمین را به اسراییل داده است. اعضاي سفارت معتقدند: اگر اسراییل نباشد، مکانی براي بازگشت
برگزار شد و بیش از » عید عریش « مسیح نیست. بلافاصله پس از راهاندازي سفارت، جشن بینالمللی سالیانه یهودي - مسیحی، با نام
سفارت « . هزار روحانی مسیحی در آن شرکت کردند و در سال 1982 ، سه هزار رهبر مذهبی مسیحی در آن حضور داشتند
یکی از سازمانهاي مهمی بود که براي شنیدن مذاکرات کمیسیونهاي کنگره آمریکا، به هنگام طرح جریان نبرد » بینالمللی مسیحیان
سوییس » بال « عربها با اسراییل، به ویژه بر سر قدس، دعوت میشد. در سال 1985 ، رهبري مسیحیان صهیونیست، کنفرانسی در
برگزار و اعلام کرد: ما گروههایی از دولتهاي مختلف و نمایندگان کلیساها، در اینجا گرد آمده، در این سالن کوچک که در 88
به همراه اولین شرکتکنندگان کنفرانس صهیونیستی، در آن تجمع نمودند و سنگ بناي پیدایش » تئودور هرتزل « سال پیش دکتر
دولت اسراییل را نهادند. همگی براي نیایش و خشنودي پروردگار جمع شدهایم، تا اشتیاق خود را به مردم و سرزمین و عقیده
اسرائیل و همراهی خود را اعلام کنیم و بگوییم: دولت اسراییل را تأیید میکنیم. 10 در آمریکا، کنیسهاي به نام
تأسیس شد که شمار پیروانش به شش میلیون نفر میرسد. اعضاي این کنیسه معتقد به بازگشت [Indespensationalism]
جرج « ، مسیحاند، که از جمله شرایطش، برپایی دولت صهیونیستی و تجمع یهودیان دنیا در فلسطین است. از شمار پیروان این کنیسه
رؤساي جمهور پیشین آمریکا هستند. در اکتبر 1983 ، ریگان در برابر انجمن دوستی آمریکا و اسراییل، گفت: » ریگان « اول و » بوش
خواهیم بود؟ پیشگوئیهاي زمان گذشته، زمانی را که اکنون در » هرمجیدون « من میپرسم: آیا ما همان نسلی هستیم که شاهد نبرد
سیاره فانی بزرگ زمین] ] planet erth The late grad آن به سر میبریم، توصیف میکند. 11 گفته ریگان مستند به کتاب
است که نخستین بار در سال 1970 منتشر شد و پانزده میلیون نسخه فروش کرد. در این اثر، (Hal Indsey) ،» هال لیندسی « نوشته
مهمترین فلسفه پایان تاریخ و بازگشت مسیح، بازگشت یهود به سرزمین اسرائیل، پس از هزاران سال دانسته شده است. همچنین
گفته شده است: قوم یأجوج، اتحاد شوروي است که همراه عربها و همپیمانانشان، به اسرائیل حمله میکند. این کتاب تأکید دارد:
وضع براي بازگشت نجاتبخش مسیح آماده ،» هرمجیدون « ارتش نظامی اسرائیل بر نیروهاي شر پیروز میشود و پس از نبرد
فلسطین است که نیروهاي شر و خیر در آنجا نبرد خواهند کرد. 12 گفتوگوي » المجدل « میشود. هرمجیدون نام منطقهاي در دشت
مسلمانان درباره مهدي موعود(ع) در پرتو عقاید مشترك شیعی و سنی درباره برنامه الهی در آخرالزمان و اینکه رهبر موعود،
مهدي، از ذریه پیامبر و فاطمه و از نسل امت اسلامی است و قرآن و سنت، شیوه وي میباشد، سنی و شیعه، دو نوع گفتوگو
میتوانند داشته باشند: نخست: گفتوگوي شیعی - سنی با هدف ایجاد بنیان محکم وحدت اسلامی که بر وحدت قبله و کتاب و
خاتمیت پیامبر و آینده مشرق با ظهور مهدي آل محمد(ص) استوار است. مسایل مورد اختلاف را با روح محبت و برادري و بحث
علمی میتوان بررسی کرد. شاید از مهمترین مسایل رو در روي مسلمانان، نشانههاي الهی و ضوابطی است که مهدي موعود(ع) را
مشخص میکند. به ویژه آنکه دو تجربه سیاسی بزرگ، در این باره هست؛ تجربه مهدي اسماعیلی در قرن سوم و چهارم هجري و
تجربه مهدي سودانی در قرن سیزدهم. دوم: گفتوگوي اسلامی - مسیحی. گفتوگوي اسلامی - مسیحی در بسیاري از
اندیشههاي دینی، مسیحیان و مسلمانان مشترکند، چه درباره خداي متعال یا نبوت یا پایان سعادتمندانه زمین و نقش مسیح در این
باره. نشر اندیشههاي مشترك که بسیاري از مردم مسیحی و اسلامی از آن ناآگاهند، گسست بزرگی را که میان مسیحیان و
مسلمانان هست، پر میکند. نیز احساسات منفی و سیاستهاي اشتباهی را که به سبب وضع استثنایی، دولتهاي دو طرف در طول تاریخ
صفحه 33 از 57
انجام دادهاند، کم میکند. اگر شکاف میان پیروان ادیان پر شده و اندیشه دشمنی از بین رود و تقدیر و احترام متقابل بجاي آن
بنشیند، میتوان مسایل مورد اختلاف را با روح محبت و احترام بحث کرد. این مسأله سخت و محال نیست؛ زیرا میان مسلمانان و
مسیحیان، مطلبی وجود ندارد که سبب اختلاف شود. برعکس آنچه در طول تاریخ بر روابط مسیحی - یهودي حاکم بوده است؛
زیرا یهودیان نمیپذیرند عیسی پسر مریم است، بلکه به وي و مادرش، صفات زشتی نسبت میدهند و اعتراف میکنند عیسی را
کشتهاند! مسیحیان نیز این مطلب را قبول دارند. اما به رغم این وضع، تلاشهاي یهودیان صهیونیست، نتیجه مثبت داده و مسیحیان،
همپیمان قدرتمند اسرائیل شدهاند و میلیونها مسیحی، اسرائیل را بیش از خود یهود، تأیید و حمایت میکنند! ماهنامه موعود شماره
45 پینوشتها: 1 . بیماریهایی در زمان مسیح، شیوع داشت، که درمانش مشکل بود. وي با لمس بدن و با معجزه، امراض را درمان
میکرد. با ظهور دوباره مسیح، این کار تکرار میشود؛ زیرا کمی پیش از ظهورش، دنیا پر از رفتار ناهنجار اخلاقی خواهد شد، که
سبب آن مثلًا بهکارگیري اشعه رادیوم، در جنگهاست. شاید ما در آغاز این مرحلهایم؛ به ویژه پس از آنکه اسلحههاي جدید در
جنگ خلیجفارس آزمایش شد، آگاهان منتظر حالتهاي ناهنجار اخلاقی به سبب آن تشعشعات هستند. 2 . ر.ك: آثار الکامله للامام
139 ؛ سعادةالمهتدي بسیرة الامام المهدي، اسماعیل عبدالقادر الکردفانی، تحقیق: د. محمد - المهدي السودانی، ج 1، صص 149
به هر جنبنده بر روي زمین » دابۀ « . 4 . 3 . آثار الکامله، ج 5، ص 94 ، نامه 40 . ابراهیم ابوسلیم، ص 1، ج نخست، بیروت، 1972
به » نمل « در سوره » دابۀ « . میگویند، چنانکه در آیه 56 هود آمده است: هیچ جنبندهاي نیست مگر اینکه خدا بر آن تسلط دارد
معناي انسان مردهاي است که خدا زندهاش میکند [و او با مردم سخن میگوید] به قرینه اخرجنا منالارض و تکلمهم. 5 . ذکر آیه
بدان سبب است که پس از ظهور مهدي و مسیح، بسیاري از مردم، بر دین و مذهب پدري خود که بدان خو و الفت گرفتهاند، باقی
خواهند ماند، چنانکه قرآن درباره مردم زمان پیامبران در آیه 104 سوره مائده گفته است: و هنگامی که به آنها گفته شود: به سوي
آنچه خدا نازل کرده و به سوي پیامبر بیایید، میگویند: آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است؛ آیا اگر پدران آنها چیزي
، نمیدانستند و هدایت نیافته بودند [باز از آنها پیروي میکنند؟!]. 6 . اشاره به حشر اکبر و قیامت کبراست. 7 . صحیح بخاري، ج 4
ص 203 ، دارالفکر، بیروت. بخاري میگوید: شاذان به نقل از عبدالعزیز بن ابی سلمه الماحشون از عبیداللَّه از نافع از ابن عمر
میگوید: در زمان پیامبر، کسی را همسنگ ابوبکر، سپس عمر و سپس عثمان نمیدیدیم و اصحاب پیامبر را رها کرده، در میانشان،
9 . البعد الدینی فیالسیاسۀ الامیریکیۀ تجاه الصراع العربی الاسرائیلی، . کسی را برتري نمیدادیم. 8 . بصائرالدرجات، ص 299
،92- حسن حداد، مجلۀ شؤون فلسطینیۀ، ش 93 ،» الصهیونیۀ فی امیرکا « یوسف الحسن. رساله دکتراي وي است. 10 . مقاله
- 12 . الصهیونیۀ فی امیرکا، ش 93 .1990/9/ محمدالسماك، السفیر، 10 ،» الخلیج فی الطریق الی هرمجیدون « 11 . مقالۀ .1990/9/10
.92
مسیح یهودي و فرجام جهان- 5
مسیح « مسیحیت سیاسی و اصولگرا در آمریکا رضا هلال مترجم: قبس زعفرانی اشاره : در قسمت قبلی نویسنده به بررسی رابطه
پرداخت و نشان داد که چگونه جنبش صهیونیسم توانست در قاره نوپیداي آمریکا براي خود » یهودي آمریکایی و صهیونیسم
جایگاهی پیدا کند. در این قسمت نویسنده به بررسی نقش سرمایهداران و سیاستمداران آمریکایی در تأسیس دولت یهود (اسرائیل)
1841-1935 م.) ثروتمند، جهانگرد و بشارت دهنده افوانجیلی و یکی از مهمترین ) » ویلیام بلاکستون « میپردازد. ویلیام بلاکستون
شخصیتهاي مسیحی، صهیونیستی آمریکایی است که این جنبش را تأسیس کردند. ویلیام بلاکستون در خانوادهاي مسیحی و پیرو
کلیساي مکتبی به دنیا آمد... از همان کودکی شیفته خواندن عهد قدیم و پیگیري پیشگوییهایی بود که در این کتاب درباره ظهور
مسیح ذکر شده بود. او که با ساخت و ساز و سرمایهگذاري در این زمینه، ثروت هنگفتی بهدست آورده بود، اعتقاد داشت، این
صفحه 34 از 57
ثروت بیجهت به او داده نشده، به همین دلیل مسئولیت فراهم ساختن زمینههاي ظهور مسیح را برعهده گرفت. با توجه به موارد یاد
شده، رهبري جنبشی را که هدف آن بازگرداندن یهود به فلسطین قبل از ظهور مسیح بود، عهدهدار شد. بلاکستون فعالیتهاي خود را
با نوشتن کتاب یسوع میآید که در سال 1878 م. منتشر شد، آغاز کرد. کتاب یاد شده تأثیر بسیار زیادي بر پروتستانیسم اوانجیلی
آمریکا گذاشت. این کتاب - که بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و به 4800 زبان از جمله زبان عبري ترجمه شده
است - تبدیل به یکی از مهمترین کتابهایی شد که آرمانگرایی صهیونیستی را درچارچوب اعتقاد به عصر هزاره خوشبختی
منعکس میکرد و حتی میتوان گفت، بیش از هر کتاب دیگري که در زمینه بازگشت مسیح منتشر شده، به این موضوع پرداخت.
همانگونه که این کتاب، بیش از هر کتاب دیگري که طی ده سال پیش در زمینه ظهور مسیح به چاپ رسیده بود، توانست توجه
قاضی بزرگ و استاندار » ملویل فولر « رهبران و روحانیون مسیحی را به بازگشت مسیح جلب کند. از جمله این افراد میتوان به
ایالتها و نماینده کنگره آمریکا اشاره کرد.در میان این افراد روحانیون پروتستان، کاتولیک، سرمایهداران و سیاستمدارانی از قبیل
نیز به چشم میخوردند. 1 بلاکستون در سال » چارلز اسکوبنر « و » راسل زیگ « ،» ویلیام راکفلر « ،» جان راکفلر « ،» مورگان « ،» ديپونت «
1888 به همراه دخترش جهت زیارت سرزمین مقدس به فلسطین مسافرت کرد و حاصل زیارتش تولید وزایش شعاري بود که بعدها
این پدیده نادر و خلاف « صهیونیسم یهودي از آن استفادههاي نادرست بسیاري کرد و در وجدان غرب رسوخ نمود. بنا به گفته او
قاعده که سرزمین فلسطین سرزمینی بدون ملت است به جاي اینکه به ملتی بدون سرزمین داده شود اینگونه به حال خود رها شده
رئیسجمهور آمریکا ،» بنیامین هاریسون « براي » درخواستی « او و دخترش را شگفتزده نموده است. در سال 1891 ، بلاکستون » است
نوشت و در آن از او خواست، جهت بازگرداندن یهودیان به فلسطین وارد عمل شود. او این درخواست را به امضاي 413 تن از
و » جان راکفلر « شخصیتهاي برجسته مسیحی آمریکا رساند. در میان این افراد، امضاي بزرگ خاندان راکفلر در آن زمان؛ یعنی
بزرگ قضات دادگاه عالی و رئیس مجلس نمایندگان و بسیاري از نمایندگان مجلس سنا و مسئولان تحریریه تعدادي از
روزنامههاي بزرگ و مشهور آمریکا نیز دیده میشد. در درخواست بلاکستون آمده بود: ... با توجه به تقسیم زمین توسط خداوند
و سرزمین غیر قابل تصرف باقی میماند. سرزمینی که یهود از آن ددمنشانه بیرون رانده شدند. » وطن قومی یهود « میان ملل، فلسطین
هنگامی که آنها در آن کشت و زرع میکردند، فلسطین سرزمین حاصلخیزي بود که میلیونها نفر از بنیاسراییل در آن زندگی
میکردند و با عرق جبین خویش درهها و دشتها و دامنه کوههایش را زیر کشت میبردند. آنها به همان اندازه که ملتی بازرگان و
تاجرانی بزرگ بودند، کشاورز و مولد نیز بودند و مرکز دین و تمدن به شمار میآمدند. بنابراین چرا کشورهاي قدرتمند که
بلغارستان را به بلغارها و صربستان را به صربها واگذار کردند، مسئولیت بازگرداندن فلسطین به یهودیان را برعهده نمیگیرند...؟!. 2
افزایش بیرویه مهاجرت یهودیان روسی به ایالات متحده که از سال 1881 آغاز شده بود، شرایطی بود که بلاکستون جهت نوشتن
و ارائه درخواستش از آن استفاده کرد. به همین دلیل، ملاحظه میکنیم، بلاکستون در درخواست خویش به دو گرایش بهوجود
آمده نزد آمریکاییان اشاره میکند؛ اولین گرایش، اعتقاد به لزوم ارسال یهود به فلسطین و دومین گرایش، ترس از ورود بیرویه
یهودیان به آمریکا. این عقیده آنجا در افکار و اندیشههاي آمریکاییان نفوذ نمود که عقیده فراهم ساختن زمینههاي برپایی اسراییل،
در واقع فراهم ساختن زمینه اقتدار و عظمت آمریکا تلقی گردید. آمریکایی که خداوند آن را مبارك خواهد گرداند، البته به شرط
آنکه از یهودیان حمایت کند. در این زمینه، بلاکستون در درخواست خود به رئیسجمهور هاریسون، به بخشی از عهد قدیم که
مسیح « نامید و گفت که یهوه » مسیح خداي یهوه « که یاد شده، استناد کرد؛ کسی که اشعیا او را » کوروش « در آن به شاه پارس
کورش را مبارك گرداند؛ کسی که دستش را گرفت و در مقابل او مللی را که سرور و آقاي خویش بودند، خوار و پست ،» خویش
گرداند و به زانو درآورد... تمام ملل را مقابلش نابود کرد و جنگهایش را با پیروزي همراه ساخت و نگذاشت دروازهها به رویش
3 بلاکستون قصد داشت، با استناد به عهد قدیم، هاریسون ». بسته شود و ذخایر نهفته و تمام گنجهاي مخفی زیر زمین را به او بخشید
صفحه 35 از 57
را تبدیل به مسیح، خداي جدید نماید؛ بسان کوروش که میخواست خواست الهی را محقق کند و فلسطین را به یهودیان
نتیجه قابل ،» توجه کند « بازگرداند. هاریسون به دریافت درخواست بلاکستون اعتراف کرد، اما با وجود اینکه وعده داده بود به آن
توجهی از آن حاصل نشد. اما وزارت امور خارجه آمریکا، نامهاي اعتراضآمیز براي دولت روسیه فرستاد و در آن عنوان کرد،
است که دولت روسیه دست به آن میزند و باعث » اقدام خودسرانه و نسنجیدهاي « ، ورود بیرویه یهودیان مستمند به آمریکا
4. یادداشت وزارت امور خارجه » لطف و بخشش مردم - تبدیل به بار سنگینی شود که بر دوش آنها سنگینی میکند « میشود
آمریکا پیرامون وساطت این کشور براي یهودیان روسیه، فقط بهخاطر انگیزهاي مسیحی - صهیونیستی صورت نمیگرفت، بلکه
انگیزه عدم تمایل دولت آمریکا در به دوش کشیدن بار یهودیانف بیرون رانده شده از روسیه نیز موردنظر بود. ارتباط انگیزه
مسیحی - صهیونیستی در آمریکا (بازگشت یهود به فلسطین تا در انتظار مسیح موعود باشند) با انگیزه ترس از مهاجرت یهودیان به
آمریکا، باعث شد، تا مسیحیت صهیونیستی افراطگراتر و تندروتر از صهیونیسم هرتزلی شود. بلکه صهیونیسم یهودي در لاهوت
جنبشی « یافت که توانست، صهیونیسم یهودي را به » اعتقادي « و » اخلاقی « پروتستانتیسم و عقیده مردمی مسیحیت صهیونیستی، سندي
فلسطین یا جایگزین شدن دولتی یهودي به جاي » سرزمینش « یهود به » ملت « تبدیل کند. جنبشی که هدف آن بازگرداندن » قومی
ایدهها و افکارش را جهت تأسیس دولتی یهودي به دولت بریتانیا ارائه کرد، » هرتزل « دولتی فلسطینی بود. به همین دلیل هنگامی که
پیشنهاد بریتانیا مبنی بر تأسیس وطنی یهودي در عریش، در مرزهاي مصر، را پذیرفت. سپس بریتانیا ایده برپایی این دولت را در
قبرس و پس از آن در اوگاندا داد. هرتزل به تمام پیشنهادهاي یاد شده پاسخ مثبت داد، چون او هیچ وقت اصرار نداشت، این وطن
قومی در فلسطین تأسیس شود، بلکه او فقط بر لزوم تأسیس دولتی یهودي در هر جاي کره خاکی تأکید میکرد و میخواست،
کشورهاي قدرتمند، بهویژه بریتانیا، به جنبش تازه متولد شده، امکان تأسیس دولتی یهودي را بدهد. اما مسیحیان صهیونیست و در
رأس آنها، ویلیام بلاکستون، موضع شدیداً مخالفی اتخاذ کرده و موضع هرتزل و اولین کنگره صهیونیسم را که در سال 1897 م. در
منعقد شد، به باد انتقاد گرفتند، تا آنجا که بلاکستون نسخهاي از عهد قدیم را براي هرتزل (بنیانگذار جنبش یهودي » بازل «
» وطن برگزیده ملت برگزیده است « صهیونیسم) ارسال کرد و صفحاتی را که در آن پیامبران عنوان کرده بودند، فلسطین بهطور قطع
اشاره میکند که: ایده وطن قومی یهود در فلسطین شش سال قبل از انعقاد اولین کنگره صهیونیسم » رجینا شریف « مشخص کرد. 5
آن را به رشته تحریر درآورد، با » جورج الیوت « که » دانیال دیروندا « در بازل در فرهنگ آمریکاییها نفوذ کرده بود و روایت
استقبال خوبی در آمریکا مواجه شد، بهگونهاي که مطبوعات سعی کردند بر بعد سیاسی آن تمرکز نمایند. از جهت دیگر انتشار
تأکید کردند، فقط این یهودیان هستند که میتوانند » کلوك. کوتدر « در آمریکا به وسیله » لورنس اولیونت « افکار و اندیشههاي
نیازهاي فلسطین را برآورده سازند و ارتباط میان یهود و فلسطین به امري ناخودآگاه تبدیل شد و اندیشه روبه رشد برانگیخته شدن
قومی یهود در نتیجه انتشار آن در تمام مطبوعات و ادبیات مذهبی و غیر مذهبی وقت تقویت شد. 6 این فضاي فرهنگی و سیاسی
در سال 1917 بود. البته این مسئله وجود مخالفت در » وعده بالفور « عمومی حاکم بر آمریکا طی اواخر قرن نوزدهم تا زمان صدور
میان فرقههاي یهودي و مسیحی جامعه آمریکا با اهداف صهیونیسم سیاسی را رد نمیکند. طی اجلاس مرکزي خاخامان آمریکا که
یهودیان « : مقرر نمودند Reform) (Judaism » یهودیت اصلاحطلب « منعقد شد، نمایندگان » بتسبرگ « در سال 1885 در شهر
7 و طی اجلاس مرکزي خاخامان آمریکا در سال 1897 (سالی که » قومیتی را تشکیل نمیدهند، بلکه گروه و جمعیتی مذهبی هستند
توطئه بازل جز خیال باطل، چیز دیگري « : طی سخنرانی خود عنوان کرد » اسحاق وایز « کنگره صهیونیسم در بازل منعقد شد) خاخام
8 و به مناسبت .» نیست، چون طرح دولت با رسالت دینی و مذهبی یهود که داراي ابعاد و گسترهاي جهانی است، در تضاد میباشد
صدور وعده بالفور، سی تن از شخصیتهاي بارز یهود در ایالات متحده، بیانیهاي صادر کردند که در آن آمده بود: در زمانی که
مسئله نظام آینده حاکم بر فلسطین مقابل کنگره آینده صلح مطرح میشود، ما امضا کنندگان این بیانیه، که جزو شهروندان
صفحه 36 از 57
آمریکایی هستیم، یکپارچه اعتراض خود را با تأسیسی دولتی یهودي در فلسطین، مطابق پیشنهاد سازمانهاي صهیونیستی آمریکا و
اروپا اعلام میکنیم. همچنین اعتراض خود را به جدا ساختن و عزل یهود از جوامعشان و مشخص کردن آنها به عنوان قومیتی
متفاوت از سایر اقوام در کشورهایی که زندگی میکنند، اعلام میکنیم. ما احساس میکنیم، بیانگر نظرات و آراء اکثر یهودیان
ساکن آمریکا هستیم، چه آنها که در اینجا به دنیا آمدهاند و چه آنها که در کشورهاي دیگر به دنیا آمدهاند، اما براي مدتی طولانی
در این کشور بهسر میبرند و بهطور کامل از لحاظ سیاسی و اجتماعی جذب جامعه آمریکا شدهاند. طبق دادههاي موجود، یهودیان
صهیونیست در آمریکا، نسبت و میزان اندکی از یهودیان این کشور را تشکیل میدهند؛ یعنی تقریباً 150 هزار نفر از مجموع سه و
رئیسجمهور » وودرو ویلسون « وزیر امور خارجه آمریکا به » رابرت لانسنگ « نیم میلیون نفر یهودي ساکن در این کشور. 9 یادداشت
این کشور در 13 دسامبر 1917 نیز بیانگر مخالفت یهودیان و مسیحیان است. در این یادداشت میخوانیم: رئیس جمهور عزیز در
اینجا فشارهاي زیادي وجود دارد که خواهان صدور بیانیهاي درباره موضع کشور ما در قبال فلسطین است، این فشار از یهودیان
صهیونیسم نشأت میگیرد، به نظر من، ما باید در اتخاذ سیاست مناسب به سه دلیل دقت کنیم: یک: ما در حالت جنگ با ترکیه
(عثمانی) نیستیم، به همین دلیل، باید هر چیزي را که نشان دهنده حمایت ما از استفاده از قدرت و زور براي تصرف سرزمینها باشد،
پنهان سازیم. دو: تمام یهودیان تمایل ندارند که همجنسان ایشان به عنوان یک ملت مستقل به فلسطین بازگردند، و این از حکمت
به دور است که یک گروه را بر گروه دیگر ترجیح داد. سه: بیشک بسیاري از گروهها و فرقههاي مسیحی و مسیحیان اگر سرزمین
مقدس در اختیار مطلق جنس بشري خاص قرار گیرد که مرگ مسیح را به آنها نسبت میدهند، خشمگین خواهد شد و به دلایل
عملی، صلاح نمیدانم که جز دلیل اول به دلایل دیگر توجه شود؛ چون همان یک دلیل کافی است تا از اعلام سیاستی واضح و
نهایی درباره اوضاع و احوال فلسطین پرهیز کنیم. اما وودرو ویلسون، رئیس جمهور آمریکا، به نامه وزیر امور خارجهاش توجه نکرد
ارسال کرد، رسماً با وعده بالفور موافقت کرد: با توجه » تسفی وایز « و در نامه ذیل که آن را براي رهبر صهیونیسم آمریکا، خاخام
بسیار و بیریا فعالیتهاي ساختوسازي را که کمیسیون وایزمن بنا به درخواست دولت بریتانیا در فلسطین انجام داده است، تحت نظر
قرار دادم. از فرصت استفاده میکنم تا خشنودي خویش را از نتیجه پیشرفت جنبش صهیونیسم در ایالات متحده و کشورهاي دوست
از زمان اعلان آقاي بالفور به نام دولتش مبنی بر تأسیس وطنی قومی براي یهود در فلسطین و وعده او مبنی بر اینکه دولت بریتانیا
تمام سعی و تلاش خویش را جهت تسهیل تحقق آن هدف بذل میکند، ابراز دارم. البته باید توجه داشت که نباید دست به
اقداماتی زد که به نوعی به حقوق مدنی و مذهبی غیر یهودیان ساکن در فلسطین یا حقوق یهودیان و اوضاع و احوال سیاسی ایشان
در کشورهاي دیگر ضربه وارد کند. 11 رجینا شریف عنوان میکند، همراهی و حمایت ویلسون از وعده بالفور از اعتقاد مسیحی -
صهیونیستی او سرچشمه میگیرد. واقعیت امر این است که ویلسون از پدر و مادري که پیرو کلیساي ماشیحایی بودند، زاده شد و از
تعالیم و آموزههاي پروتستانتیسم آمریکایی که به اسطوره صهیون، ولو از بعد روحی اعتقاد داشت، بهره گرفت. این آموزهها و
تعالیم دستمایهاي غیر مستقیم از احساسات و اندیشهها را در او بهوجود آوردند که در آینده بر موضعش در قبال جنبش صهیونیسم
نقش داشته باشد. » سرزمینهایشان « و اهداف آن تأثیر گذاشت و براي ویلسون بسی مایه خوشبختی بود که او در بازگرداندن یهود به
کسی که پسر خوانده و بزرگ شده اسقفهاست، باید بتواند به بازگرداندن سرزمین مقدس به « خود او اعتراف میکند، به عنوان
12 . سخنان علنی و غیر علنی او با اندیشه صهیونیسم موافق بود. این در حالی است که خود او تأکید » صاحبان آن کمک کند
میکرد، تصمیمات و اقدامات اتخاذ شده از سوي او درباره فلسطین و صهیونیسم از احساسات درونی و نه از ارزشهاي سیاسی
ایالات متحده سرچشمه میگیرد. ویلسون صهیونیسم را از اعماق وجودش پذیرفته بود. اگر چه بهنظر میرسد، صهیونیست بودنش با
اصول چهاردهگانه معروفش که در سخنرانی او در اجلاس صلح پاریس مطرح گردیدند، در تضاد است؛ چرا که این اصول، اصل
دستیابی به زمین با استفاده از زور و قدرت و انعقاد موافقتنامهها و پیمانهاي سري را محکوم میکرد و خواستار حق تعیین سرنوشت
صفحه 37 از 57
ملل بهدست خود و دادن فرصت به اقلیتهاي غیر ترك در امپراتوري عثمانی جهت بهبود اوضاع و احوال خویش بود. وزیر امور
در برابر صهیونیسم آشکارا با اصلی که خود درباره حق » ویلسون « اشاره کرد، موضع رئیسجمهور آمریکا » لانسنگ « خارجه آمریکا
تعیین سرنوشت ملل وضع کرده بود، در تضاد است. اما از دیدگاه صهیونیستها، اصول صهیونیسم با اصل تعیین سرنوشت به هیچ
عنوان در تضاد و تناقض نیست. از دید آنها، قومهاي غیر ترك در امپراتوري عثمانی، یهودیان و در نتیجه اصل حق تعیین سرنوشت
فقط درباره این دو قوم قابل اجراست. صهیونیسم ویلسون چیزي نبود، جز ادامه صهیونیسم فراگیري که هنگام اعلام وعده بالفور بر
به آن اشاره میکند. وي از طریق » چارلز اسراییل گولدبات « جامعه آمریکا حاکم بود و این مطلبی است که تحقیق انجام شده توسط
تحلیل و بررسی مضامین مطبوعات آمریکا در آن زمان ثابت کرد، افکار و آرا عمومی آمریکا به شدت وعده بالفور را تأیید و از
احساسات ضد صهیونیستی که امکان انعکاس در مطبوعات را یافته بودند، فقط گفتهها و « آن حمایت میکرد، به حدي که
اشاره ،» روبن ونک « 13.» اعتراضات شخصیتهاي یهودي مخالف و ضد صهیونیسم بودند، نه آراء و نظرات گروهی از افراد جامعه
میکند که نحوه موافقت کنگره با وعده بالفور شگفتآور و عجیب و مضمون و مفهومی صهیونیستی - عبرانی داشت. 14 و در این
» ویلیام آيکوکس « زمینه ونک به نمونهاي در کنگره اشاره میکند که بیانگر بافت و منش صهیونیستی کنگره است، او به سخنان
استناد میجوید که گفته بود: همانگونه که موسی، اسراییلیها را از بندگی نجات داد، متفقین نیز اکنون یهود، را از » ایندیانا « نماینده
دست ترکهاي پست نجات میدهند و این پایان خوبی براي این جنگ جهانی است. یهود میبایست به عنوان امت مستقلی
برپاخیزند و داراي قدرتی باشند که برخود حکومت کنند و پیشرفت نمایند و به آرمانهاي خویش در زندگی دست یابند. من
احساس میکنم، بیانگر افکار و اندیشههاي ملت آمریکا هستم و بالطبع افکار کسانی که با آنها در اینباره به گفتوگو میپردازم،
اینکه ایالات متحده میبایست با کشورهاي متحد و دوست تلاش نماید، تا دولتی یهودي براساس تعالیم و اصول یهوداي قدیم
که در » هنري کابوت لودك « همچنین به سخنرانی رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس نمایندگان » تأسیس کند. 15 رجینا شریف
سال 1922 در بوستون ایراد نمود، اشاره میکند، وي گفته بود: بهنظر من این مسئلهاي بسیار خوب و قابل ستایش است که ملت
یهود در سراسر جهان تمایل دارند، نسبت به همنوعان خود حق بازگشت به سرزمینی را که براي ایشان آماده و مهیا شده بود و
هزاران سال در آن زندگی و فعالیت میکردند، در نظر گرفته شود... من اصلًا نمیتوانم با ایده افتادن قدس و فلسطین به دست
محمديها موافقت کنم... براي یهودیان افتادن قدس و فلسطین مقدس... و براي تمام ملل بزرگ مسیحی در غرب افتادن سرزمین
مقدس به دست ترکها، آنهم براي چندین سال، بسان لکه ننگی بر پیشانی تمدن بشري بود که میبایست آن را پاك کرد. 16 از متن
سخنرانی لودك پیداست او نه تنها صهیونیست است، بلکه دشمن مسلمانان (محمدیها) نیز میباشد. این حمایت و تأیید تکان دهنده
از وعده بالفور، باعث اعلام موافقت همزمان در مجلس کنگره نیز شد. در ابتدا مجلس سنا به طور کلی با این وعده موافقت کرد و
در ژوئن 1992 اعلام کرد: ایالت متحده آمریکا برپایی وطنی قومی براي ملت یهود در فلسطین را تشویق میکند، به شرط آنکه
این دولت براساس اصولی تشکیل شود که وعده دولت بریتانیا، صادر شده در دوم نوامبر 1917 که به وعده بالفور معروف شده، آن
را مشخص کرده است. در همان ماه مجلس نمایندگان با صبغهاي صهیونیستیتر با این وعده موافقت کرده در مقدمه بیانیه صادره
در 30 ژوئن 1922 از سوي مجلس نمایندگان میخوانیم: از قرنها پیش ملت یهود، چشمانتظار و مشتاق تجدید بناي وطن قومی و
قدیمی خویش بودند و به دلیل نتایجی که از جنگ جهانی بهدست آمد و نقشی که یهود در آن ایفا نمودند، لازم است، به ملت
یهود امکان ساخت و تجدید بناي وطن قومی ایشان را در سرزمین آبا و اجدادیشان فراهم نمود، این فرصتی است که به خاندان
اسراییل داده میشود، فرصتی که سالهاي بسیار از آن محروم بودهاند و آن ساخت و بناي زندگی و فرصت پربار یهودي در سرزمین
قدیمی یهود است. از وقتی ویلسون با وعده بالفور موافقت نمود، رؤساي جمهور پس از او همان مواضع صهیونیستی را اتخاذ کردند
آشکارا موضع » وارن هاردینگ « ، و یار و یاور و پشتیبان جنبش صهیونیسم و اهدافش در فلسطین شدند. جانشین ویلسون
صفحه 38 از 57
صهیونیستی خود را در سال ژوئن 1921 چنین اعلام کرد: محال است، کسی که خدمات ملت یهود را مطالعه میکند، این اعتقاد در
او بهوجود نیاید که آنها روزي به وطن قومی ایشان باز خواهند گشت و مرحله جدیدي را آغاز و حتی سهم بیشتري را در پیشرفت
18 در سال 1922 حمایت بیشائبه و شدید خود را از صندوق ساخت و » هاردینگ « و تمدن بشري ایفا خواهند کرد. 17 غیر از آن
وطن قومی یهود در « بر ایمان و اعتقاد خویش به « رسید، او در سال 1924 » کالوین کولاك « ساز یهود اعلام کرد. سپس نوبت
در سال 1928 به جنبش صهیونیسم، بابت موفقیتهاي بزرگی که در فلسطین کسب » هربرت هوفر « ، تأکید کرد. 19 پس از او » فلسطین
فرانکلین « ، کرده بود، تبریک گفت و همیشه ایده برانگیختگی یهود در فلسطین را تکرار میکرد. 20 اما رئیسجمهور دیگر آمریکا
ابتدا به مواضع پراگماتیک توجه کرد، که منافع آمریکا با کشورهاي عربی را در نظر میگرفت، اما در پایان تسلیم » روزولت
فشارهاي صهیونیستی (مسیحی و یهودي) شد. اهداف صهیونیستها طی دوره زمامداري روزولت به دو بخش تقسیم میشد: تأمین و
فراهم نمودن اکثریتی یهودي در فلسطین و پس از آن برپایی دولت مستقل یهودي یا تأسیس کامنولث (مشتركالمنافع) در فلسطین
همین دلیل از انتشار کتاب سفید بریتانیا که در سال 1939 چاپ شد، جلوگیري کرد و خواهان محدود کردن مهاجرتها به فلسطین
هیأت « شد که اولویتی صددرصد صهیونیستی به شمار میآمد. فشارهاي صهیونیستی (مسیحی و یهودي) بهویژه پس از تشکیل
که دویست تن از نمایندگان مجلس نمایندگان و 68 تن از نمایندگان مجلس سنا در آن عضویت داشتند، بر » آمریکایی - فلسطینی
که در سال 1942 وضع شد و خواهان تأسیس کامنولث یهودي - » برنامه بالتیمور « روزولت افزایش یافت و هیأت جهت حمایت از
فلسطینی بود، اعمال نفوذ نمود. به همین دلیل روزولت در برنامه انتخابات ریاست جمهوري خودش در سال 1944 ، اعلام کرد: او از
گشوده شدن درهاي فلسطین به روي مهاجرت بیقید و شرط یهود و اسکان آنها حمایت میکند. همچنین از هر سیاستی که منجر به
تأسیس کامنولث یهودي، دمکراتیک و آزاد شود، حمایت میکند و اطمینان دارد که ملت آمریکا این هدف را تأیید خواهد کرد
و اگر او دوباره به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود، براي تحقق این هدف تلاش بسیاري خواهد کرد. 21 اما این هدف
محقق شد، او این پست را در 12 آوریل 1945 در پی » هاري اس.ترومن « صهیونیستی (مسیحی - یهودي) در زمان ریاست جمهوري
درگذشت روزولت احراز نمود. همین که ترومن قدرت را بهدست گرفت، بیانیهاي منتشر کرد که در آن آمده پینوشتها :
Op.Cit ,Sharif. . 3 . همان . همان، ص 21 . Op.Cit.p.p.1-20 ,America and Palestine ,Reuben Fink. 1 2.
شفیق مقار، المسیحیۀ والتوراة: بحث فیالجذور الدینیۀ فی للصراع فیالشرق الأوسط، لندن، دار ریاض، نجیب . .Regina S. 4 5
Cit .Op ,Sharif .Regina S. 6 ,NewYork ,A Jewish Critique :The Dream And. . الریس 1992 ، ص 160
همان . TheReality :Zionism .Smith .Gray M. 7 .p.14 ,1974 ,BarnesAnd Noble Books 8
. همان. 12 .Philadelphia1919 ,American Jewish Yearbook 1918. 9 .Op.Cit ,Sharif .10.Regina S 11.
June1968 ,13.Amecican Jewish Historical Quarterly .1919 ,New York ,Congress. . همان
Op.Cit ,Sharif .16.Regina S .p. همان. . 87 .andZionism :The American War ,14.Reuben Fink 15
Beirut ,U.S.Foreign Policy 1942- 20 . همان. & 1947 . همان. 19 . همان، ص 88 ..Op.Cit ,17.Reuben Fink 18
Nos.1-2. .( مؤتمر صحفی للرئیس ترومان ( 16 أغسطس 1945 .American Zionism ,21.Richard Stevens .1970 22
خطاب کلارك کلیفورد أمام الجمعیۀ ..Jewish Social Studies,Vol.39 :in ,23.Jewish Political Power 24
P.13 ,The Holyland & America ,25.Moshe Davis. .( الأمریکیۀ ( 28 دسامبر 1976
درخشش خورشید وجود پیامبر(ص) با ظهور مهدي(ع)
ترجمه: حسین رضایی?فرد علی بن ابراهیم بن هاشم قمی از احمد بن ادریس × متن سخنرانی حضرت آیت?اللَّه وحید خراسانی
صفحه 39 از 57
اشعري از محمد بن عبدالجبار از محمد بن ابی?عمیر أزدي از حمّاد بن عثمان ناب از محمد بن مسلم ثقفی نقل کرده که ایشان از
1 پرسید. حضرت در پاسخ فرمودند: النهار هوالقائم منّا » واللیل إذا یغشی والنّهار إذا تجلّی « امام باقرالعلوم(ع) در مورد این آیه قرآن
2 منظور از » أهل?البیت، إذا قام غلب دولۀ الباطل. والقرآن ضرب فیه الأمثال للناس، و خاطب اللَّه نبیّه به و نحن، فلیس یعلمه غیرنا
در آیه کریمه]، قائم ما اهل?بیت است. آنگاه که قیام کند بر دولت باطل غلبه خواهد نمود. در این قرآن مثلهایی براي مردم ] » روز «
زده شده است و خداوند به وسیله قرآن پیامبر(ص) و ما اهل بیت را مخاطب قرار داده، لذا کسی غیر از ما به آن علم و آگاهی
ندارد. این روایت از جهت سند جزء احادیث صحیح شمرده می?شود؛ چرا که سند آن متشکل از شش تن از بزرگان مشایخ
محدثان است. علی بن ابراهیم شیخ القمیین بوده و احمد بن ادریس اشعري و محمد بن عبدالجبار از مشایخ حدیث ثقات هستند. و
اما محمد بن ابی عمیر ازدي و حماد بن عثمان ناب و محمد بن مسلم از اصحاب اجماع می?باشند که طایفه [امامیه] به مراسیل آنها
همانند مسانیدشان عمل می?کنند و آنچه را از طریق آنها رسیده باشد صحیح می?شمارند. وجه امتیاز دیگر روایت این?که محمد
بن مسلم ثقفی(ره) یکی از چهار فردي است که به نص صریح امام(ع) جزء ارکان دین و اوتاد و امناي خداوند در حلال و حرام
الهی هستند و این خصوصیاتی که در مورد سند این روایت ذکر شد کم?تر در روایتی یکجا جمع می?شود. و اما از ناحیه فهم و
درك متن حدیث به دلیل کمی وقت فقط به قطراتی از این دریا بسنده می?کنیم: براي این?که فهم ما درباره قول خداوند در سوره
مقایسه کنیم. خداوند در سوره شمس » والنهار إذا جّلاها « کامل شود شایسته است که آن را با سوره شمس » والنهار إذا تجلّی « لیل
ابتدا شمس (خورشید) و سپس نهار (روز) را ذکر می?کند ولی در سوره لیل از شب شروع و سپس نهار (روز) را ذکر می?کند. در
این روز است که خورشید را آشکار می?کند (یجلّی بر وزن تفعیل). اما در سوره لیل این خود روز است که آشکار ،» شمس « سوره
والقرآن ضرب فیه الأمثال للناس و خاطب اللَّه نبیه به ونحن، « : می?شود (یتجلّی بر وزن تفعّل). در سخن امام باقر(ع) که می?فرماید
چیست؟ چرا در یکجا فعل متعدي و در جاي دیگر » تجلّی « و این » تجلیه « مطالب عمیقی نهفته است. معناي آن » فلیس یعلمه غیرنا
چه هستند؟ تفسیر و تأویل این مطلب چیست و از بیان آن و چه » روز « و آن » خورشید « فعل لازم به?کار برده شده است؟ و آن
هدفی دنبال می?شود؟ خورشید در منظومه شمسی محور و مشعل حیات است و کارش این است که نیروهاي پنهان در موجودات
زمینی را با اشعه خود رشد و نمو می?دهد و آنها را به کمال مناسبشان می?رساند. منظومه این جهان بزرگ، منظومه?اي عجیب و
حیرت?انگیز است که غیر خواص از خردمندان کسی نمی?تواند آن را درك کند. این منظومه پوسته?اي و مغزي دارد؛ یعنی به
جهان ظاهري و جهان باطنی تقسیم می?شود که قرآن کریم نیز به آن دو اشاره کرده است. و همین?طور باطن جهان داراي
منظومه?اي است و منظومه ملکوت به موازات مظومه ملک است و خورشید این منظومه و محور آن به حکم برهان عقلی و نقلی
ذات پیامبر عظیم?الشأن اسلام حضرت محمد(ص) است. مقام خاتم?الانبیاء(ص) در واقع مقام انسان اولی است که دومی ندارد. و
آنکه پس از اوست در واقع وجود تنزیلی ایشان است اما وجود حقیقی فقط در فردي منحصر است که دومی و همپایه?اي ندارد و
خداوند، عزّوجلّ، است که ثانی نداشته و » احد « و » واحد « او کسی نیست جز پیامبر ما حضرت محمد(ص) و اوست که مظهر اسم
نسبت وجود تنزیلی به پیامبر اکرم(ص) مانند .» والشمس و ضحاها. والقمر إذا تلاها « : نخواهد داشت. کما این?که قرآن می?فرماید
3 است » فقل تعالوا ندع... و أنفسنا و أنفسکم « : نسبت ماه به خورشید است و این همان معناي قول خداوند متعال است که می?فرماید
من تربیت یافته خدایم و علی تربیت?یافته من ؛» أنا أدیب ربّی و علیّ أدیبی « : و همین?طور معناي قول پیامبر(ص) است که فرمود
ساختار دو سوره والفاظی که .» والشمس و ضحاها والقمر إذا تلاها « : است. و همچنین معناي این سخن خداي عزّوجلّ است که
رب?العالمین براي این دو سوره برگزیده و ارتباط تنگاتنگی که بین آن دو وجود دارد، متضمن اسرار عظیمی است که عقلها را
متحیر می?کند، اما متأسفانه ما آن?چنان?که شایسته است قرآن را نفهمیده و حق مباحث آن را ادا نکرده?ایم. انبساط و انتشار نور
یعنی تجلی خاتمیت نبوت به?وسیله » والنهار إذا جّلاها « یعنی انتشار نور پیامبر(ص) در عالم ملکوت و » ضحاها « خورشید در
صفحه 40 از 57
خاتمیت امامت؛ یعنی امام مهدي(ع) است و همین اشاره قرآن براي درك مقام امام مهدي(ع) کافی است. چه سرّي در وجود ایشان
است که موجب شده در این روایت صحیح درجه یک - که هیچ تردیدي در صدور آن از منبع وحی نیست - گفته شود که مراد از
ایشان است؟ ایشان قوس نهار در منظومه عالم ملکوت است که هیچ?کس قادر نیست نقش » والنهار اذا تجلی « این سخن خداوند
حقیقی و تأثیر ایشان در این منظومه را درك نماید و بفهمد که چرا خداوند تعالی او را ذخیره نموده و نقش او را در آخرالزمان
قرار داده است و در هنگام ظهورش چه چیزهایی به دست ایشان تحقق پیدا خواهد نمود؟ اینها حقایق عظیم و حیرت?آوري هستند.
قدري فکر کنید. چه کسی است که شمس خاتم » والشمس و ضحاها والقمر إذا تلاها والنهار إذا جّلاها « در این سخن خداوند
الانبیاء(ص) را متجلی نموده و آن را آشکار می?سازد؟ بعضی از مفسران گفته?اند: آنچه که خورشید را آشکار می?کند زمین و
یا تاریکی است. اما سیاق آیات و اصالت عدم تقدیر دلالت می?کند که آنچه که خورشید را آشکار می?کند همان روز است و
روز امام مهدي خاتم الائمه(ع) است که خورشید وجود خاتم الانبیاء(ص) را آشکار می?سازد. پس لایه?هایی از معرفت و شناخت
شخصیت مقدس ایشان که ما به آن دست می?یابیم، به اندازه فهم ماست نه به اندازه شخصیت ایشان؛ زیرا چگونه می?توانیم
ادعاي شناخت کسی را داشته باشیم که شمس وجود خاتم?الانبیاء(ع) را در منظومه عالم ملکوت متجلی و نمایان می?سازد و در
آن روز ظهورش که پروردگار عالم وعده به آن داده، آن را متجلی می?نماید؟ و حال آن?که عالم ملکوت اعم از عالم دنیا و
برزخ و آخرت است. حضرت صاحب?الامر(ع) کسی است که آشکار سازنده خورشید نبوت پیامبر ما(ص) است که نبوتهاي سایر
انبیاء گذشته مقدمه نبوت ایشان است. و نور نبوت پیامبر(ص) را در همه عوالم وجود منتشر می?سازد. بنابراین در نظام عالم مإ؛اً
0بیش از دو خاتم نمی?یابیم؛ یکی خاتم الانبیاء(ص) و دیگري خاتم الاوصیاء والحجج(ع). سلام بر تو اي مولاي ما و اي
صاحب?الزمان، اي کسی که قبل از آمدنت، نور خورشید خاتمیت کامل نمی?گردد. سلام بر تو اي حق آشکار و اي روز آنگاه
4. تو کسی هستی که خداوند در حق تو این آیه » و قل جاء الحق و زهق?الباطل إنّ الباطل کان زهوقاً « : که خورشید را می?نمایانی
5. تو » و أشرقت الأرض بنور ربّها و وضع الکتاب وجی?ء بالنبیّین والشهداء و قضی بینهم بالحق و هم لایظلمون « : را نازل کرده است
کسی هستی که خداوند تو را ذخیره کرده تا با ظهورت جمیع انبیا(ع) را شاد گرداند و سختیها و مرارتهاي آنان را پایان بخشد و به
تو کسی هستی که به دستت نور بعثت جدت مصطفی(ص) و نور » والنهار إذا جّلاها « : دست تو ثمره بعثتهاي آنها محقق سازد
خورشید آن وجود مقدس تحقق پیدا می?کند و غرض خلقت بشر و عالم به وقوع می?پیوندد. درباره امام زمان(ع) مطالعه کنید و
او را بشناسید و ایشان را به مردم بشناسانید. الحمدللَّه همگی شما فاضل هستید و بسیاري از شماها علمایی هستید که در سطح علمی
خوبی قرار دارید، پس وظیفه شما این است که گوهرهاي معرفت را از کلمات معصومین(ع) استخراج کرده و آنها را به یتیمان
صاحب?الزمان(ع) که در عصر غیبت تشنه و سرگشته?اند برسانید. این گوهرها را به اصحاب و موالیان حضرت صاحب?الزمان(ع)
بشناسانید. خاتم?الانبیاء(ص) داراي دو اسم هستند. اسمی در آسمان (احمد) و اسمی در زمین (محمد) و این دو اسم را خداوند
براي خاتم الانبیاء قرار داده و این دو اسم در جهان در مورد هیچ فردي جز حجۀبن?الحسن(ع) به همراه هم به کار نرفته است. این
یک باب و اما باب دوم این?که در مورد هیچ?کس اسم و کنیه پیامبر(ص) با هم به?کار نرفته مگر براي حجۀبن?الحسن(ع) که
اسم ایشان همان اسم خاتم?الانبیاء(ص) و کنیه?اش ابوالقاسم است. و مضاف بر آن کنیه?هاي همه معصومین(ع) را نیز دارا
می?باشد که در این نکته معناي بلیغی نهفته است. اگر به احادیث معراج مراجعه کنید خواهید دید که هنگامی که پیامبر(ص) از
ملکوت خدا دید آنچه را که دید! و هنگامی که انوار ائمه دوازده?گانه را مشاهده نمود، دید که نور حضرت مهدي(ع) در بین آن
انوار مانند ستاره?اي درخشان است. پس عرض کرد: پروردگارا اینان کیستند و این نور چیست؟ خداوند فرمود: اي محمد! اینان
ائمه مطهري هستند که از پشت تو بوده و پس از تو خواهند آمد و آن که بیش از دیگري می?درخشد همان حجتی است که زمین
را پر از عدل و داد می?نماید و شفاي سینه مؤمنان است. 6 و با توجه به کمبود وقت تنها به قول پیامبر(ص) در خطبه روز غدیر اکتفا
صفحه 41 از 57
می?کنیم. آن?گاه که دست علی(ع) را بالا برد و امامت ایشان را پس از خویش به امت ابلاغ کرد و حجت را بر آنها تمام نمود و
هر کس من مولاي اویم پس این علی مولاي اوست. و امت اسلامی را به یک سري ؛» ألا من کنت مولاه فهذا علی مولاه « : فرمود
جملاتی وصیت کرد که همه آن جملات با (ألا) که از ادات تنبیه است شروع می?شود که از جمله آن توصیه?ها، آگاه ساختن
آنها به مقام امام مهدي(ع) با این جملات بود: ألا إنّ خاتم الأئمۀ المهدي؛ ألا إنّه خیرة اللَّه و مختاره؛ ألإ؛ا 8إنّه وارث کل عالم
والمحیط به؛ ألا إنّه المخبر عن ربّه عزّوجلّ والمنبّه بأمر ایمانه؛ ألا إنّه الرشید السدید. ألا إنّه المفوّض إلیه؛ ألا إنّه قد بشّر به من سلف
بین یدیه؛ ألا إنّه الباقی حجّ ۀ ولا حجّ ۀ بعده ولا حقّ إلّامعه ولا نور إلّا عنده؛ ألا إنّه لا غالب له ولا منصور علیه؛ ألا إنّه ولی اللَّه فی
أرضه و حکمه فی خلقه و أمینه فی سره و علانیته. 7 آگاه باشید که خاتم الائمه مهدي است؛ بدانید که او برگزیده و مختار
خداست؛ آگاه باشید که ایشان وارث همه علوم و محیط بر علوم است؛ آگاه باشید که ایشان خبردهنده از پروردگار عزوجل و
هشدار دهنده به ایمان الهی است؛ آگاه باشید که او هدایت یافته و شایسته است؛ بدانید او کسی است که [امور] به او تفویض شده
است. بدانید که او بشارت داده شده از جانب پیشینیان است؛ بدانید که او آخرین حجت است و پس از او حجتی نیست و حق نیست
مگر با او و نوري نیست مگر در نزد اوست؛ بدانید که او غالبی است که کسی بر او پیروز نخواهد شد و آگاه باشید که ولی خدا در
زمین و حاکم الهی در بین خلق و امین خدا در پنهان و آشکار است. عبارات پیامبر(ص) را در این خطبه به دقت بنگرید تا دریابید
را که منحصر به » رحمۀللعالمین « تحقق می?یابد. مهم?تر از همه این?ها این?که خداوند صفت » والنهار إذا جلّاها « که چگونه
در حدیث لوح قدسی براي امام مهدي(ع) به کار برده است: و أکمل ذلک » و ما أرسلناك إلّا رحمۀ للعالمین « : پیامبر(ص) است
بإبنه (م?ح?م?د) رحمۀ للعالمین، علیه کمال موسی، و بهاء عیسی و صبر ایوب. ... و کامل نمود آن را با فرزندش (م ح م د) که
رحمتی است براي جهانیان و داراي کمال موسی و جلال و شکوه عیسی و صبر ایوب است. این بالاترین مقام است که خداوند
تعالی صفتی را که مخصوص خاتم?الانبیاء(ص) است به خاتم?الاوصیاء(ع) ارزانی دارد. وظیفه شما اي علما و فضلا این است که
مقامات امام مهدي(ع) را بشناسید و آنچه را که شناختید به ایتام آل محمد(ص) بشناسانید؛ چرا که معرفت کامل امام غیر ممکن
است. بنابراین با عمل خود در راه تحصیل فقه و تحصیل معرفت پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) و تبلیغ احکام حلال و حرام به مردم
و آموختن مقامات پیامبر(ص) و ائمه(ع) به مردم امید آن داریم که محل نظر عنایت صاحب?الزمان(ع) قرار بگیریم. ان?شاءاللَّه
این سخنرانی در تاریخ 14 شعبان 1421 ق. برابر با 21 آبان 1371 ایراد شده است. متن عربی برگرفته از کتاب: الحق × : پی?نوشتها
، 2 . تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج 2 .2- المبین فی معرفۀ المعصومین، به کوشش علی کورانی است. 1 . سوره لیل( 92 ) آیه 1
. 6 . سوره زمر( 39 ) آیه 69 . 5 . سوره اسراء( 17 ) آیه 81 . 4 . خزاز قمی، کفایۀالاثر، ص 69 . 3 . سوره آل عمران( 3) آیه 61 . ص 425
. 7 . الإحتجاج، ج 1، ص 61
یک تصویر